اطلاعیه کانال یک خطاب به وبلاگ نویسان و حامیان جنبش
به جای استفاده از سرویس بلاگفا از سرویس بلاگ اسپات استفاده کنید.
( برای استفاده از سرویس بلاگ اسپات به سایت www.blogger.com وارد شوید.)
بازدید کننده گرامی:چنانچه در داخل ایران هستید، از بخش دانلود در همین سایت نرم افزار گذر از ف ی ل ت ر را دانلود کنید تا در صورت ف ی ل ت ر شدن، همچنان امکان بازدید از این وبلاگ را داشته باشید.ضمناً نظر دهید و به قسمت بایگانی هم سر بزنید.قابل توجه هواداران جنبش ملی «ما هستیم»: با توجه به گسترش فعالیتهای این جنبش در سازمان دادن تجمعات و اعتصابات داخل کشور و نیز اطلاع رسانی به موقع در این زمینه، شبکه تلویزیونی کانال یک به عنوان نماینده و سخنگوی این جنبش، نیاز به کمکهای مالی و جذب اعضای جدید دارد، لذا هرچه سریعتر از طریق Pay pal ، پست، کارت اعتباری و یا... به یاری این جنبش بشتابید. روشهای مختلف تماس با کانال یک در سمت چپ همین وبلاگ آمده است.http://www.ch1.cc
FOLLOW US IN NEW ADDRESS - به آدرس جدید کوچ کردیم.
ایران ب ب ب
طرح جداسازی زنان و مردان در ادارات آموزش و پرورش وزارت آموزش و پرورش طی بخشنامه محرمانه ای به همه ادارات و سازمانهای زیر مجموعه خود اعلام کرده است که در محیط های اداری زنان و مردان نباید هیچ ارتباطی با هم داشته باشند و قرار داشتن محل کار مرد و زن در یک اطاق ممنوع است . ظاهرا این بخشنامه به دستور احمدی نژاد رئیس جمهور ابلاغ شده است و قرار است در همه سازمانها و وزارتخانه های دولتی اجرا شود . این طرح باعث افزایش هزینه ها و محدودیت انجام کارها خواهد شد چرا که برای کارکنانی که دارای رده شغلی و پست سازمانی مشابه هستند باید اطاق و تجهیزات جداگانه فراهم شود به عبارتی دیگر در این صورت زنان و مردان هم شغل به جای یک فضا در دو فضای مختلف به کار مشغول خواهند شد .
---------------
گشت ارشاد در پوشش راهنمایی ورانندگی راهنمایی ورانندگی نیروی انتظامی هر بار به بهانه هاي ی مختلف زمینه های لازم برای آزار واذیت مردم را فراهم می آورد.پس از درخواست برخی نهادهای وابسته به نظام مبنی بر برخورد با خانم های به اصطلاح بد حجاب که سرنشین خودروهای شخصی می باشند ظرف روزهای گذشته در نقاط مختلف شهر تهران بویژه میدان های اصلی شهر مانند میدان انقلاب , میدان امام حسین و میدان ولیعصر با سرنشینان این خودروها برخوردهای نامناسبی صورت گرفت.راهنمایی ورانندگی نیروی انتظامی با اجرای اوامر ستاد امر به معروف ونهی از منکر یا همان گشت ارشاد ,اقدام به متوقف کردن خودروهای مربوطه و قفل کردن این ماشین ها و نیز انتقال خودروهای مذکور به پارکینک های نیروی انتظامی کرده است.متوقف کردن خودروهایی که سرنشينهاي آن خانم ها هستند, درگوشه و کنار شهر دیده می شود.در واقع طرح گشت ارشاد برای مدتی است به دلیل حساسیت کمتر مردم نسبت به سرنشین های خودروها و تحت پوشش جرائم راهنمایی و رانندگی در حال پیگیری شدید است.مزاحمت های نیروی گشت ارشاد تحت پوشش راهنمایی ورانندگی برای دختران وزنان تهرانی در حال افزایش است.گفتني است كه در واقع گشت ارشاد از سطح خیابان ها با شدت بیشتری به داخل خودروهای شخصی کشیده و اجرا می شود.
آژانس ایران خبر
کانون معلمان ایران
کانون معلمان ايرانتعقيب اهداف شوم تنزيل سطح اعتراضات و خشم و نفرت قشر زحمتکش جامعۀ معلمان ميهنماناز حکومت کثيف و فاسد اسلاميدر طرح فرمايشي به اصطلاح تحرکات و اعتصابهاي محدود راقويأ محکوم نموده؛تأمين کامل مطالبات را پايان بخش هر گونه اعتصاب ملي مي داند.
واحد پيامهاي کوتاه
ایران ب ب ب
مهدی خزعلی در وبلاگش مینویسد:قریب یک سال از حبس پالیزدار می گذرد، بدیهی است که در زندان درآمدی ندارد و بدهی برق معوق می شود، آب کارخانه هم با قطع برق قطع می شود و همه چیز از بین می رود، اما اراده ای در کار است تا فشار بر پالیزدار و خانواده او را به حدی برسانند تا تسلیم شود، حتی از او می خواهند تا عذر خواهی کند و یا حرف های خود را تکذیب نماید، او مثل کوه ایستاده است، بر فرض که او تکذیب کند، مگر ملت باور می کند! در شرایطی که به گفته پالیزدار برق لاستیک البرز با ده میلیارد ریال بدهی و کاغذ سازی هریزک با یک میلیارد و پانصد میلیون ریال بدهی قطع نمی شود، برق پالیزدار که خود او را به زندان افکنده اید با بدهی مختصری قطع می شود!علی ای حال، چند روزی است که خانواده پالیزدار در بی برقی و بی آبی بسر می برند و درختان هم دچار بی آبی هستند، اگر به انسانها رحم نمی کنید به گیاهان رحم کرده و مهلتی دهید.
کانون صنفی معلمان ایران:
همکاران و فرهنگیان گرامی
امروز کانون صنفی معلمان ، از اجرای باشکوه ، گسترده و قدرتمند بند سوم بیانیه در سراسر کشور، گزارش های بسیاردریافت نموده است . در کرمانشاه ، سنندج ، اردبیل ، همدان ، اراک ، لرستان ، شهرستان های تهران ، مناطق 4، 16، 12،2، ...تهران و ... فرهنگیان بسیاری با احساس مسئولیت و همبستگی مثال زدنی و تحسین آمیز، از حضور در مدارس خودداری نمودند. اینان دست در دست دوستان و همکاران خود در کانون صنفی معلمان - این نهاد مدنی برخاسته از متن و جامعه ی فرهنگی – گذاشته ، دلیرانه خواستار حقوق قانونی و آشکار خویش گردیدند. ما ضمن سپاسگزاری ویژه از این همراهان و همگامان ارزشمند و شجاع ، بنا به بیانیه ، تا تاریخ 10 /2/88 در اجرای کامل قانون خدمات کشوری منتظرمی مانیم. چنانچه تا این تاریخ ، خلف وعده دولت ادامه یابد اقدامات بعدی به آگاهی شما عزیزان خواهد رسید.
روشن است که کانون صنفی معلمان ، همچون گذشته ، برنامه های خود را تنها با همت و پشتیبانی شما عزیزان ، به پیش خواهد برد. حضور شما قوت قلب و تکیه گاه ماست.
ایران ب ب ب
اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه به پرونده سازی بر علیه دانشجویان امیرکبیر و ادامه بازداشت آنان در مراسم سخنرانی میرحسین موسوی
خبرنامه امیرکبیر: امروز همزمان با حضور میرحسین موسوی در دانشگاه رازی کرمانشاه دانشجویان این دانشگاه با اعتراض گسترده و با شعارهای ممتد نسبت به ادامه بازداشت دانشجویان دانشگاه امیرکبیر اعتراض کردند.
مراسم سخنرانی میر حسین موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات دهم ریاست جمهوری در حالی در دانشگاه رازی برگزار شد که هزاران دانشجو در سالنی که فقط ظرفیت آن ۳۰۰ نفر بود تجمع کرده بودند. قبل از ورود میرحسین موسوی به سالن چندین بار از تریبون اعلام شد که به دلیل کثرت جمعیت سخنرانی لغو شده است که با اعتراض دانشجویان همراه شد. بسیاری از دانشجویان با بستن پارچه هایی که روی آنها نوشته شده بود “دانشجویان زندانی را آزا د کنید” و با در دست داشتن تصاویری از دانشجویان زندانی امیرکبیر اعتراض خود را به ادامه بازداشت دانشجویان امیرکبیر اعلام کردند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر، درابتدای این جلسه که دانشجویان مکررا شعارهای «دانشجوی زندانی آزادباید گردد»، «عباس حکیم زاده آزاد باید گردد» و «مرگ بر دیکتاتور» را فریاد میزدند، مهندس موسوی که شرایط را برای سخنرانی طولانی مناسب نمی دید با بیاناتی کوتاه خواستار شنیدن مطالبات نمایندگان دانشجویان شد.
یکی از دانشجویان به عنوان اولین نفر بیانیه هیئت موسس انجمن اسلامی -که اعضای آن را مسئولین دانشگاه انتخاب کرده اند- را قرائت نمود که مورد استقبال از سوی دانشجویان قرار نگرفت.
و پس از آن دانشجوی دیگری که از طرف عده کثیر دانشجویان داخل سالن حمایت می شد به عنوان نماینده انجمن اسلامی حقیقی این دانشگاه، اولین بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه رازی را قرائت نمود. طی این بیانیه انجمن اسلامی این دانشگاه به عنوان انجمن وابسته به دفتر تحکیم (طیف علامه) معرفی شد و انجمن اسلامی جعلی را بی اساس و فاقد مشروعیت دانست که با شعار “انجمن بسیجی نمی خوایم نمی خوایم” دانشجویان همراه شد.
در ادامه این مراسم یکی از دختران دانشجو به عنوان نماینده دانشجویان دختر دانشگاه به ایراد سخنانی پرداخت و با محکوم کردن روند برخوردها با جنبشهای مدنی مخصوصا جنبش زنان سیاستهای مستبدانه حاکمیت را علیه جنبش های زنان و کمپین یک میلیون امضا نا عادلانه خواند و سخنانش را با شعار”یا مرگ یا آزادی” پایان داد که دانشجویان یک صدا این شعار را فریاد زدند. موسوی در پاسخ به این دانشجو افزود: عدالت در قانون و عدالت در آزادی باید اجرا شود چه در مورد زنان و چه در مورد مردان!
مهندس موسوی در مورد مسئله قومیتها و اهل سنت و اقلیت های محروم عنوان کرد در همین کرمانشاه اهل حق ها در زمان جنگ مشکل داشته و با آنان برخورد می شد. در همان زمان بنده از حقوق آنها صراحتا دفاع کردم. اگر رای بیاورم در حد اختیارات خود با این گونه تبعیض های قومیتی مقابله می کنم. به گزارش خبرنامه امیرکبیر موسوی افزود: بنده در این شرایط احساس خطر کردم و به خاطر اینکه در خودم احساس مسئولیت کردم که بمک این مردم کشور را به پیش ببرم.
موسوی اظهار داشت: ما کشور پیشرفته می خواهیم ما ایران عقب مانده و در حال تنش را نمی خواهیم! ما انقلاب نکردی که رئیس جمهور یا نخست وزیر دائمی داشته باشیم. باید با این روند ها مبارزه کرد و من عادت ندارم که چیزی بگوی مکه عمل نکنم.
موسوی در پاسخ به این سوال که “آیا در دولت شما خط قرمزها و جود دارند و عبور از خط قرمزها موجب ستاره دار شدن دانشجویان است؟” گفت: “بنده با این مسئله ستاره دار شدن دانشجویان مخالفم. وی در مورد مسئله آزادی و حقوق شهروندی اظهار داشت: “حق هر کسی است که آزاد باشد و یکی از وظایف رئیس جمهور حمایت از حقوق شهروندی است واژه کرامت انسان واژهای کلیدی است و همه باید به حقوق انسانها احترام بگذاریم.”
در پایان مراسم و در حالی که هنوز برخی از دانشجویان نتوانستند صحبت کنند نماینده جامعه اسلامی دانشجویان بیانیه خود را به دلیل متشنج شدن سالن و ترک مهندس موسوی از سالن آمفی تئاتر دانشکده علوم نیمه تمام ماند.
در طی این مراسم دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه با در دست داشتن تصاویر دانشجویان زندانی و پلاکاردهایی با مضامین “اوین دانشگاه شده”، “دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد”، “تحکیم طیف شیراز نه!”، “عباس حکیم زاده را آزاد کنید” بارها و بارها با شعارهایی خواستار آزادی دانشجویان بیگناه امیرکبیر شدند.
ایران ب ب ب
خبرآنلاین:راهاندازی فایروالهای جدید شرکت مخابرات باعث فیلترینگ مضاعف و کاهش چشمگیر سرعت اتصال به شبکه شده استعلیرضا اردلان: در چند سال اخیر «شرکت ارتباطات زیرساخت» به نامی آشنا برای کاربران ایرانی اینترنت تبدیل شده است. شرکتی که وقتی یکی دو باری در سال لنگر یک کشتی به کابل ارتباطی ایران در زیر دریا گیر میکند چند روزی کاربران ایرانی را با اطلاعیههایش مشغول میکند. سال 88 اما داستان این شرکت زودتر از معمول آغاز شد: سازمان نظام صنفی خدماتدهندگان رایانهای این بار منتظر روایت همیشگی کابل و لنگر نشد و با نامهای که خطاب به این شرکت نوشت، تقصیر افت سرعت محسوس اینترنت پس از تعطیلات نوروزی را متوجه شرکت ارتباطات زیرساخت کرد.نامهای که هیچیک از مسئولان این سازمان و وزارتخانه ارتباطات و فناوری اطلاعات تاکنون خود را موظف به پاسخگویی به آن نداستهاند و در عوض روز اول اردیبهشت محمدطاهر شمس معاون نگهداری و مدیریت شبکه ارتباطات زیرساخت از اختلال 72 ساعته در اینترنت کشور خبر داد: پهنای اینترنت کشور به دلیل بازسازی و تعمیر کابل دریایی در مسیر جنوب، از دوم اردیبهشتماه به مدت 72 ساعت به دلیل بازسازی و تعمیر ایراد فنی در مسیر کابل جاسک ـ فجیره دچار اختلال و کندی میشود.«چند روز پس از خاتمه تعطیلات نوروزی شرکت ارتباطات زیرساخت که تأمینکننده انحصاری پهنای باند کشور است، بدون اطلاعرسانی قبلی اقدام به فعالسازی یک سیستم دیوار آتش روی کل پهنای باند اینترنتی کشور کرده است.»محمودرضا خادمی رئیس کمیسیون اینترنت سازمان نظام صنفی، با بیان این مطلب به خبر میگوید: این مسئله باعث شده تا سرعت اینترنت به شدت کاهش یابد و در ساعات پیک به یک دهم برسد.خادمی با انتقاد از اطلاعرسانی نکردن مسئولان زیرساخت میافزاید: بسیاری از مشتریان ما که پس از تعطیلات با مشکل کندی اینترنت مواجه شدهاند این مسئله را از چشم شرکتهای خدماتدهنده میدانند و به ما اعتراض میکنند.علاوه بر افت سرعت اینترنت، عدم دسترسی به برخی سایتهای مفید و بدون مشکل از مشکلات جدیدی است که کاربران اینترنت با آن مواجهند: «چند روز پیش دنبال یک مقاله علمی مربوط به یک کنفرانس بودم که با پیغام عدم دسترسی مواجه شدم. این درحالی است که سایت آن کنفرانس علمی هیچ مشکل اخلاقی نداشت و از آن گذشته کنفرانس پزشکی هم نبود که تصور کنیم شباهت برخی کلمات موجب مشکل شده است.»این را مدیر یکی از شرکتهای ISP میگوید. اتفاقی که خادمی در مورد آن به خبر میگوید: من نمیدانم که دیتابیس فیلترینگ شرکت زیرساخت با آن چیزی که پیش از این به ISPها اعلام شده بود تفاوت دارد یا نه، اما تصور میکنم بیشتر این مشکلات به دلیل ظرفیت ناکافی فایروال زیرساخت پیش آمده است.به عبارت دیگر از آنجایی که فایروال زیرساخت بر سر راه پهنای باند کلی ورودی به کشور قرار داده شده است اما نسبت به پهنای باند کل کشور ظرفیت و توان لازم را ندارد، علاوه بر اینکه سرعت دسترسی به شبکه جهانی را کاهش داده، در ساعات پیک تقاضای دیدن برخی سایتها که از فیلتر کمیته تعیین مصادیق گذشتهاند و بدون مشکل ارزیابی شدهاند با پیغام غیرقابل نمایش پاسخ داده میشود.یکی کمه، دو تا غمه پیش از این پهنای باند به صورت فیلتر نشده در اختیار شرکتهای اینترنتی قرار میگرفت و این شرکتها با قرار دادن تجهیزات نرمافزاری و سختافزاری لازم نسبت به پهنای باندی که در اختیار داشتند نسبت به فیلتر کردن سایتهایی که از سوی کمیته تعیین مصادیق مشخص شده بود، اقدام میکردند. اما قرار دادن یک فایروال مرکزی بر روی پهنای باند کلی کشور از سوی زیرساخت در حالی انجام شده که به شرکتها این مجوز هم اعطا نشده که فایروال خود را بردارند و این مسئله (دو بار گذشتن از سد فیلتر)، علاوه بر اینکه ظرفیت فایروال زیرساخت ناکافی است، موجب کاهش محسوس سرعت اینترنت شده است.اتفاقی که خادمی در مورد آن میگوید: ما این مشکل را منعکس کردهایم اما هیچ جوابی نگرفتهایم.به گفته رئیس کمیسیون اینترنت سازمان نظام صنفی، «سکوت» مسولان زیرساخت در حالی صورت میگیرد که این شرکت به عنوان تأمین کننده انحصاری پهنای باند در کشور مشکلات فراوانی دارد و به رغم تکذیبهای مکرر، ناتوان از تأمین پهنای باند لازم برای کشور است.وجود نداشتن امکان CACHE در شرایط جدید یکی از مواردی است که مدیر یکی از ISPها به آن اشاره میکند: خیلی اوقات ISPها از امکان CACHE استفاده میکنند و هنگامیکه یک کاربر سایت خاصی را میبیند، آدرس آن سایت و صفحه در CACHE آن ISP میماند و کاربر بعدی که بخواهد آن سایت را ببیند از CACHE استفاده میکند. به این ترتیب علاوه بر اینکه هزینه پهنای باند کشور کاهش پیدا میکند، سرعت دسترسی به شبکه هم بالا میرود. اما با اعمال این فیلترینگ مرکزی شرکتها بخصوص شرکتهای بزرگ و شناخته شده ترجیح میدهند از این امکان استفاده نکنند، چون ممکن است سایتی که تا دیروز بدون مشکل بوده، امروز به لیست فیلتر زیرساخت اضافه شده باشد و دسترسی کاربران از طریق CACHE آن ISP برای آن شرکت دردسرساز شود.کی بود؟ کی بود؟ خودتان خواستید! با وجود سکوت مسئولان زیرساخت مشخص است که در حال حاضر پهنای باند اینترنت در کشور ما از دو لایه فیلترینگ میگذرد. در این میان سؤالهای بیپاسخ کم نیست: چرا دیوار آتشی که زیرساخت به کار برده از ظرفیت کافی بیبهره است؟ چرا به شرکتهای ارائهدهنده خدمات اینترنتی اعلام نشده که فایروال خود را بردارند؟ چرا این اقدام زیرساخت بدون اطلاعرسانی قبلی انجام شده است؟ چرا. . .؟اما مهمتر از همه این سؤال است که اصلاً چرا چنین اقدامی صورت گرفته است؟ سؤالی که آریانیا معاون فناوری اطلاعات شرکت زیرساخت در پاسخ به آن در گفتوگو با سرمایه از «درخواست خود شرکتهای ارائهدهنده اینترنت» خبر میدهد: در واقع شرکتهای ISP و ICP اعلام کردند که دیگر نمیخواهند از فایروال خود استفاده کنند و در نظر دارند از این به بعد از سیستم مرکزی و به صورت متمرکز از فایروال استفاده کنند.البته آریانیا از اعلام نام شرکتهایی که خودشان مایل بودند با وجود هزینه فراوانی که برای نصب فایروال انجام دادهاند، از فایروال زیرساخت استفاده کنند خودداری کرده است. همچنان که کسی به این سؤال پاسخ نداده است که اگر این درخواست از سوی خود شرکتها بوده چرا سازمان نظام صنفی به عنوان نماینده این شرکتها از آن بیاطلاع است؟ و یا اینکه در این صورت پس چرا به آن شرکتها و آن دیگرانی که خودشان از زیرساخت خواهش نکرده بودند یک فایروال بر روی کل پهنای باند کشور نصب کند، اجازه داده نشده تا فایروالشان را بردارند تا سرعت دسترسی اینترنت برای مشتریانشان قابلقبولتر شود؟«الزام نداشتن برخی شرکتها به اعمال فیلتر مناسب» شاید قابلقبولترین پاسخی است که تاکنون مسئولان وزارت ارتباطات به این اقدام زیرساخت دادهاند. پاسخی که یکی از مقامات وزارتخانه که تمایلی به افشای نامش ندارد به خبر میدهد: صلاح نیست در این مورد زیاد صحبت کنیم و من هم تمایلی ندارم نام شرکتهایی را افشا کنم که بدون توجه به مصوبات کمیته تعیین مصادیق اقدام به فروش اینترنت بدون فیلتر با قیمتهای بالاتر از قیمت معمول میکردند.
ایران ب ب ب
هشدارسایت حکومتی تابناک:بنظر می رسد با تلاش نمایندگان هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات آمریکا برای تحت فشار قراردادن دولت جمهوری اسلامی، موضوع تحریم صادرات بنزین و فرآورده های نفتی به ایران روند اجرایی بخود گیرد. که در این چهارچوب دقت و ظرافت عمل امور بین الملل شرکت ملی نفت جمهوری اسلامی می تواند مانع افزایش قیمت فرآورده های نفتی وارداتی به ایران و همچنین خطرات جانبی این تحریم شود.طرح سناتورهای امریکایی برای جریمه کمپانیهایی که به ایران بنزین صادر می کنند شرایط را در بازار جهانی فروش فرآورده های نفتی بغرنج کرده است.براساس این گزارش سناتورهای امریکایی کمپانی های شل (هلندی-انگلیسی) ،ویتول (سوئیسی) ،بریتیش پترولیوم( انگلیسی) ، ریلیانس (هندی ) و همچنین کمپانی گلنکور (سوئیس) را به عنوان کمپانیهای نفتی که به ایران بنزین و فرآورده های پالایشی صادر می کنند اعلام کرده اند.سناتور جان کیل به نمایندگی از25 سناتور مجلس سنای امریکا که یکصدو یک نماینده دارد ،می گوید: باید به این کمپانیها اعلام شود که دو راه را می توانند انتخاب کنند،یا اقتصاد ایران با حجم مبادلات 250 میلیارد دلاری یا اقتصاد امریکا با حجم 13 تریلیون دلار و این حق انتخاب برای آنها محفوظ است!این سناتورها که قصد خود را تقویت بیشتر دیپلماسی آقای اوباما در برابر ایران اعلام کرده و می گویند که این اقدام فشار لازم را برروی ایران برای پذیرش نظرات دیپلماتهای امریکایی فراهم می سازد.این طرح اختیاراتی را برای رئیس جمهور امریکا ایجاد می کند تا بتواند جریمه ها و همچنین محدودیتهایی برای کمپانی های فوق در بازار نفتی امریکا ایجاد کند، کمپانیهایی که حجم سرمایه گذاری و سهام ثابت آنها چه در بازار مالی نیویورک و چه در امکانات پالایشی و توزیع فرآورده های نفتی در امریکا حجم بسیار وسیعی می باشد.
روزآنلاين، شيرين کريمي : در حالي که اعتصاب معلمان ايران وارد چهارمين روز خود مي شود،ساعت 4 عصر جمعه فرهنگيان تهران و شهرستان ها با حضور در قبرستان "ابن بابويه" در مورد ادامه اعتراض ها و چگونگي انجام آن تصميم گيري خواهند کرد. تجمع در ابن بابويه به مناسبت روز معلم و نيز زنده نگاه داشتن ياد و خاطره دکتر خانعلي است.به گفته يکي از اعضاي کانون صنفي معلمان از جمله گزينه هاي پيش روي معلمان براي اعلام اعتراض خود تعطيل کردن مدارس براي يک هفته،در فاز دوم عدم برگزاري امتحانات و در مراحل بعدي اعتراضات گسترده تر است. اين در حالي است که از چند روز قبل تماس مقام هاي امنيتي با فرهنگيان فعال شتاب بيشتري گرفته و از جمله برخي از آنها تهديد به بازداشت و نيز اجراي احکام تعليقي شده اند.طي دو روز گذشته فشار بر فرهنگيان در شهرستان ها نيز افزايش يافته است. سجاد خاکساري فرزند يکي از معلمان هم که براي گزارش تجمع معلمان حق التدريسي به مقابل مجلس رفته بود بازداشت اما پس از چند ساعت آزاد شد. همزمان با اين اعتراض ها و طرح مطالبات معلمان، روز سه شنبه وقتي عده اي از معلمان دستچين شده و عمدتا مربيان امور تربيتي با احمدي نژاد ديدار کردند به هر يک از آنها يک تراول چک پنجاه هزار توماني هديه شد. با اين حال فرهنگيان اميدوارند بتوانند در تجمع ابن بابويه به تصميم گيري در مورد چگونگي دستيابي به خواسته هاي خود برسند؛هر چند از هم اکنون بسياري از آنان احتمال مي دهند که اين گردهمايي با برخورد نيروهاي امنيتي و نظامي رو به رو شود؛برخوردي که به هر روي در آستانه انتخابات، بي هزينه نيست.
کانون صنفي معلمان: اعتصاب معلمان در اعتراض به تخلف دولت از اجراي قانون به سومين روز خود رسيده و آنطور که فعالان صنفي معلمان گزارش دادهاند، با وجود سانسور شديد رسانهاي، اين اعتصاب در چندين شهر با استقبال معلمان روبهرو شده است. با اين حال تنها واکنش مسئولان دولت به اعتراض معلمان، اين بوده که اعلام کردهاند بين تعدادي از معلمان برگزيده، پول توزيع خواهد شد.
بر اساس گزارشهايي که در وبسايتها و وبلاگهاي کانون صنفي معلمان در استانهاي مختلف و ديگر معلمان فعال منتشر شده، در چندين شهر بزرگ و کوچک فراخوان اعتصاب عمومي با استقبال روبهرو شده و معلمان روز سه شنبه که به نام "روز اعتراض ملي معلمان" نامگذاري شده بود، از حضور در مدارس خودداري کردهاند.در عين حال منابع خبري از احضار برخي فعالان صنفي معلمان به نهادهاي امنيتي و نيز بازداشت چند تن از معلمان معترض گزارش دادهاند.
تعدادي از معلمان حقالتدريسي که روز يکشنبه در برابر مجلس تجمع کرده بودند، بازداشت شدهاند و روزنامه اعتماد نيز ديروز از دستگيري فرزند يکي از اعضاي هيات مديره کانون صنفي معلمان به نام "سجاد خاکساري" خبر داده که به نوشته روزنامه "سرمايه" پيش از اين خبرنگار هفتهنامه توقيفشدهي "قلم معلم" بوده و روز يکشنبه براي تهيه عکس و خبر از تجمع معلمان به جلوي ساختمان مجلس در ميدان بهارستان رفته بود.
کانون صنفي معلمان هفته گذشته از معلمان سراسر کشور دعوت کرده بود که در روزهاي يکشنبه تا سه شنبه اين هفته در يک اعتصاب سراسري شرکت کنند و اعتراض خود را در اين سه روز به ترتيب با خودداري از تدريس، خودداري از حضور در کلاس و در روز سوم خودداري از حضور در مدرسه نشان دهند.
موفقيت اعتصاب
سومين روز از اعتصاب سراسري معلمان ديروز در حالي برگزار شد که در روزهاي قبل منابع مختلف از استقبال نسبتا خوب معلمان از اين فراخوان در دو روز اول خبر داده بودند. مجموعه فعالان حقوق بشر دو روز پيش گزارش داد که: "امروز دوشنبه حسب فراخوان کانون صنفي معلمان ايران، هزاران تن از معلمان کشور در اعتراض به عدم اجراي قانون و ساير مطالبات صنفي با امتناع از حضور بر سر کلاسهاي درس دومين روز و مرحله از فراخوان مذکور را به اجرا گذاردند."
اين گروه فعال حقوق بشري از شهرهاي "تهران، کرج، شهريار، رباط کريم، رشت، همدان، سنندج، کرمانشاه، اليگودرز، مياندوآب، سقز، ايلام، ديواندره، ساوجبلاغ، اصفهان، مشهد، بجنورد، بندرعباس، شيراز، مريوان، اراک، ملاير، اردبيل، وبسياري ديگر از شهرهاي کشور" به عنوان نقاط برگزاري اعتراضات صنفي معلمان نام برد.
کانون صنفي معلمان نيز که از مهمترين تشکلهاي سراسري معلمان و عامل اين دعوت به اعتصاب بوده و در اکثر استانها نيز نمايندگان فعالي دارد، روز دوشنبه از "دريافت گزارشات اجراي اعتراضات مذکور در شهرهاي مناطق گوناگون تهران، اسلامشهر، کرج، پاکدشت، ديواندره، کوهدشت، خمينيشهر و مياندوآب، استانهاي کرمانشاه، يزد، اصفهان، فارس، خراسان، کردستان، لرستان، بوشهر، اردبيل، آذربايجان شرقي، همدان، بخشهايي ازاستان هرمزگان و..." خبر داد.
گزارشهاي جديد نشان ميدهد که اين اعتراضات ديروز هم ادامه داشته و اعتصاب سراسري که طبق قرار قبلي بايد در روز سه شنبه با خودداري معلمان از حضور در مدارس به اوج خود ميرسيد، در چندين شهر کشور با موفقيت برگزار شده است.
کانون صنفي معلمان در اين مورد چنين گزارش داده: "استقبال معلمان در شهرستان رشت از بيانيه کانون صنفي معلمان شگفتانگيز و غافلگيرکننده بوده و بيشتر مدارس راهنمايي و دبيرستانها و مراکز پيش دانشگاهي در روز سه شنبه در اين شهرستان تعطيل بود. اما متاسفانه معلمان آموزش ابتدايي کمتر به اعتصابکنندگان پيوستهاند."
بر اساس همين گزارش: "مدارس بسياري از شهرستان اسلامشهر تعطيل بود. هنرستان کار دانش مصطفي خميني، امام علي، خواجه نصير و برخي ديگر از دبيرستانهاي اسلامشهر صددرصد تعطيل بود و ساير دبيرستانها و مدارس در حالت اعتصاب بودند و بسياري ازمدارس معلمان درکلاس درس حاضر نشدند. مديران مدارس درب مدارس را بسته و از بيرون رفتن دانشآموزان جلوگيري ميکردند. لذا دانشآموزان ميکوشيدند که از ديوار مدرسه فرار کنند. حراست آموزش وپرورش و ماموران اطلاعات اين شهرستان در قالب يک هيات چند نفره وارد مدرسه مصطفي خميني شده و از مدير و معاونين اين هنرستان سراغ رسول بداقي (عضو هيات مديره کانون صنفي معلمان تهران) را گرفتهاند."
اعضاي اين کانون در کرمانشاه نيز خبر دادهاند که: "صددرصد مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستانها و مراکز پيش دانشگاهي پسرانه تعطيل شده است. همچنين رفته رفته بر شمار اعتصابکنندگان افزوده ميشود. در کرمانشاه حتي معلمان روستا نيز به اعتصابات پيوستهاند. حراست و اطلاعات کرمانشاه به طور تلفني برخي از معلمان و هيات مديره کانون صنفي معلمان اين استان را تهديد به دستگيري مينمايد."
بر اساس همين گزارشها، در شهريار نيز "دبيرستانهاي رودکي، صباشهر، آيتالله غفاري، آيتالله طالقاني، بردآباد، ويره، کاوش، مصطفي خميني و فردوسيه تعطيل شده" و "از شهرستان مياندوآب هم خبر رسيده که شمار بسياري ازمعلمان اين شهرستان از منزل بيرون نرفتهاند و مدارس به تعطيلي کشيده شده، اما مديران و معاونين از بيرون رفتن دانشآموزان جلوگيري ميکنند."
کانون صنفي معلمان همچنين از احضار يک معلم تبعيدي به نام "مختار اسدي" به اداره اطلاعات غرب استان تهران خبر داده و نيز از کرج گزارش داده است که: "دبيرستانهاي آيتالله طالقاني، جابر، شهدا، خاتم، شهيد دستغيب، شهيد مطهري، امام صادق، امام رضا، شهيد بهشتي و مدارس راهنمايي حضرت عليبن ابوطالب، امام حسن، امام رضا، آيتالله موسوي، امامت، حمزه، مدرس و سوم شعبان تعطيل شده است."
سایت هم میهن: با نزدیک شدن روزمعلم اعتراض های صنفی معلمان شدت گرفت. گروهی از معلمان حق التدریس چند روز پیش در اعتراض به نادیده گرفتن حقوق صنفی خود دست به تجمع زدند که دو نفر از آنها دستگیر شدند. از روز ۶ اردیبهشت نیز مدارس برخی از نقاط کشور تعطیل شد و معلمان به نشانه اعتراض کلاس های درس را تشکیل ندادند .
صد درصد مدارس کرمانشاه،تعداد زیادی ازمدارس اسلامشهر برخی از مدارس میاندوآب ، سنندج ، اردبیل ،رشت، همدان ، اراک، لرستان و در تهران مناطق ۴، ۱۶، ۱۲،۲ روز گذشته تعطیل بودند.
بر اساس گزارشهایی که در وبسایتها و وبلاگهای کانون صنفی معلمان در استانهای مختلف و دیگر معلمان فعال منتشر شده، در چندین شهر بزرگ و کوچک فراخوان اعتصاب عمومی با استقبال روبهرو شده و معلمان روز سه شنبه که به نام «روز اعتراض ملی معلمان» نامگذاری شده بود، از حضور در مدارس خودداری کردهاند.در عین حال منابع خبری از احضار برخی فعالان صنفی معلمان به نهادهای امنیتی و نیز بازداشت چند تن از معلمان معترض گزارش دادهاند.
روزنامه اعتماد نیز از دستگیری فرزند یکی از اعضای هیات مدیره کانون صنفی معلمان به نام سجاد خاکساری خبر داده که به نوشته روزنامه سرمایه پیش از این خبرنگار هفتهنامه توقیفشده قلم معلم بوده و روز یکشنبه برای تهیه عکس و خبر از تجمع معلمان به جلوی ساختمان مجلس در میدان بهارستان رفته بود.
کانون صنفی معلمان هفته گذشته از معلمان سراسر کشور دعوت کرده بود که در روزهای یکشنبه تا سه شنبه این هفته در یک اعتصاب سراسری شرکت کنند و اعتراض خود را در این سه روز به ترتیب با خودداری از تدریس، خودداری از حضور در کلاس و در روز سوم خودداری از حضور در مدرسه نشان دهند.
سومین روز از اعتصاب سراسری معلمان در حالی برگزار شد که در روزهای قبل منابع مختلف از استقبال نسبتا خوب معلمان از این فراخوان در دو روز اول خبر داده بودند.
کانون صنفی معلمان نیز که از مهمترین تشکلهای سراسری معلمان و عامل این دعوت به اعتصاب بوده و در اکثر استانها نیز نمایندگان فعالی دارد، روز دوشنبه از دریافت گزارشات اجرای اعتراضات مذکور در شهرهای مناطق گوناگون تهران، اسلامشهر، کرج، پاکدشت، دیواندره، کوهدشت، خمینیشهر و میاندوآب، استانهای کرمانشاه، یزد، اصفهان، فارس، خراسان، کردستان، لرستان، بوشهر، اردبیل، آذربایجان شرقی، همدان، بخشهایی ازاستان هرمزگان و… خبر داد.
کانون صنفی معلمان از احضار یک معلم تبعیدی به نام مختار اسدی به اداره اطلاعات غرب استان تهران خبر داده و نیز از کرج گزارش داده است که: دبیرستانهای آیتالله طالقانی، جابر، شهدا، خاتم، شهید دستغیب، شهید مطهری، امام صادق، امام رضا، شهید بهشتی و مدارس راهنمایی حضرت علیبن ابوطالب، امام حسن، امام رضا، آیتالله موسوی، امامت، حمزه، مدرس و سوم شعبان تعطیل شده است.
اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری ازمهمترین درخواست های معلمان است. وزیرآموزش و پرورش در آخرین روز سال ۸۷ وعده داد بود درسال آینده این قانون را اجرایی کند اما پس از گذشت یک ماه این وعده اجرایی نشد و علی احمدی در اولین نشست خبری خود دلیل این تاخیررااستفاده ازروش آزمون وخطا دانست و حالا در آخرین سخنانش در جمع معلمان نمونه اعلام کرده است: اجرای این قانون تبعات مالی سنگینی را برای آموزش و پرورش ایجاد می کند. بودجه امسال دولت، ۲۳ هزار میلیارد ریال کسری دارد و در این میان آموزش و پرورش بیشترین سهم را دارد.
فعالان حقوق بشر در ایران
اعتصاب معلمان در اعتراض به تخلف دولت از اجراي قانون به سومين روز خود رسيد و آنطور که فعالان صنفي معلمان گزارش دادهاند، با وجود سانسور شديد رسانهاي، اين اعتصاب در چندين شهر با استقبال معلمان روبهرو شده است. با اين حال تنها واکنش مسئولان دولت به اعتراض معلمان، اين بوده که اعلام کردهاند بين تعدادي از معلمان برگزيده، پول توزيع خواهد شد.
بر اساس گزارشهاي رسیده در استانهاي مختلف وچندين شهر بزرگ و کوچک فراخوان اعتصاب عمومي با استقبال روبهرو شده و معلمان روز سه شنبه که به نام "روز اعتراض ملي معلمان" نامگذاري شده بود، از حضور در مدارس خودداري کردهاند.در عين حال منابع خبري از احضار برخي فعالان صنفي معلمان به نهادهاي امنيتي و نيز بازداشت چند تن از معلمان معترض گزارش دادهاند.
کانون معلمان ایران گزارش داد تعدادي از معلمان حقالتدريسي که روز يکشنبه در برابر مجلس تجمع کرده بودند، بازداشت شدهاند از دستگيري فرزند يکي از اعضاي هيات مديره کانون صنفي معلمان به نام "سجاد خاکساري" خبر داده که پيش از اين خبرنگار هفتهنامه توقيفشدهي "قلم معلم" بوده و روز يکشنبه براي تهيه عکس و خبر از تجمع معلمان به جلوي ساختمان مجلس در ميدان بهارستان رفته بود.
کانون صنفي معلمان هفته گذشته از معلمان سراسر کشور دعوت کرده بود که در روزهاي يکشنبه تا سه شنبه اين هفته در يک اعتصاب سراسري شرکت کنند و اعتراض خود را در اين سه روز به ترتيب با خودداري از تدريس، خودداري از حضور در کلاس و در روز سوم خودداري از حضور در مدرسه نشان دهند.
موفقيت اعتصابسومين روز از اعتصاب سراسري معلمان در حالي برگزار شد که در روزهاي قبل منابع مختلف از استقبال نسبتا خوب معلمان از اين فراخوان در دو روز اول خبر داده بودند. کانون معلمان ایران در اطلاعیه ای اعلام کرد: "امروز دوشنبه حسب فراخوان کانون صنفي معلمان ايران، ده هاهزار تن از معلمان کشور در اعتراض به عدم اجراي قانون و ساير مطالبات صنفي با امتناع از حضور بر سر کلاسهاي درس دومين روز و مرحله از فراخوان مذکور را به اجرا گذاردند."
اين کانون اعلام کرد از شهرهاي "تهران، کرج، شهريار، رباط کريم، رشت، همدان، سنندج، کرمانشاه، اليگودرز، مياندوآب، سقز، ايلام، فومن،لاهیجان ديواندره، ساوجبلاغ، اصفهان، مشهد، بجنورد، بندرعباس، شيراز، مريوان، اراک، ملاير، اردبيل، وبسياري ديگر از شهرهاي کشور" به عنوان نقاط برگزاري اعتراضات صنفي معلمان نام برد.
کانون صنفي معلمان نيز که از مهمترين تشکلهاي سراسري معلمان و عامل اين دعوت به اعتصاب بوده و در اکثر استانها نيز نمايندگان فعالي دارد، روز دوشنبه از "دريافت گزارشات اجراي اعتراضات مذکور در شهرهاي مناطق گوناگون تهران، اسلامشهر، کرج، پاکدشت، ديواندره، کوهدشت، خمينيشهر و مياندوآب، استانهاي کرمانشاه، يزد، اصفهان، فارس، خراسان، کردستان، لرستان، بوشهر، اردبيل، آذربايجان شرقي، همدان، بخشهايي ازاستان هرمزگان و..." خبر داد.
گزارشهاي جديد نشان ميدهد که اين اعتراضات ديروز هم ادامه داشته و اعتصاب سراسري که طبق قرار قبلي بايد در روز سه شنبه با خودداري معلمان از حضور در مدارس به اوج خود ميرسيد، در چندين شهر کشور با موفقيت برگزار شده است.
کانون صنفي معلمان در اين مورد چنين گزارش داده: "استقبال معلمان در شهرستان های سنندج،سقز،مریوان کرمانشاه و رشت از بيانيه کانون صنفي معلمان شگفتانگيز و غافلگيرکننده بوده و بيشتر مدارس راهنمايي و دبيرستانها و مراکز پيش دانشگاهي در روز سه شنبه در اين شهرستان ها تعطيل بودند.
بر اساس همين گزارش: "مدارس بسياري از شهرستان اسلامشهر تعطيل بود. هنرستان کار دانش مصطفي خميني، امام علي، خواجه نصير و برخي ديگر از دبيرستانهاي اسلامشهر صددرصد تعطيل بود و ساير دبيرستانها و مدارس در حالت اعتصاب بودند و بسياري ازمدارس معلمان درکلاس درس حاضر نشدند. مديران مدارس درب مدارس را بسته و از بيرون رفتن دانشآموزان جلوگيري ميکردند. لذا دانشآموزان ميکوشيدند که از ديوار مدرسه فرار کنند. حراست آموزش وپرورش و ماموران اطلاعات اين شهرستان در قالب يک هيات چند نفره وارد مدرسه مصطفي خميني شده و از مدير و معاونين اين هنرستان سراغ رسول بداقي (عضو هيات مديره کانون صنفي معلمان تهران) را گرفتهاند."
اعضاي اين کانون در کرمانشاه نيز خبر دادهاند که : "بسیاری از مدارس ابتدايي، راهنمايي و دبيرستانها و مراکز پيش دانشگاهي پسرانه تعطيل شده است. همچنين رفته رفته بر شمار اعتصابکنندگان افزوده ميشود. در کرمانشاه حتي معلمان روستا نيز به اعتصابات پيوستهاند. حراست و اطلاعات کرمانشاه به طور تلفني برخي از معلمان و هيات مديره کانون صنفي معلمان اين استان را تهديد به دستگيري مينمايد."
بر اساس همين گزارشها، در شهريار نيز "دبيرستانهاي رودکي، صباشهر، آيتالله غفاري، آيتالله طالقاني، بردآباد، ويره، کاوش، مصطفي خميني و فردوسيه تعطيل شده" و "از شهرستان مياندوآب هم خبر رسيده که شمار بسياري ازمعلمان اين شهرستان از منزل بيرون نرفتهاند و مدارس به تعطيلي کشيده شده، اما مديران و معاونين از بيرون رفتن دانشآموزان جلوگيري ميکنند."
کانون صنفي معلمان همچنين از احضار يک معلم تبعيدي به نام "مختار اسدي" به اداره اطلاعات غرب استان تهران خبر داده و نيز از کرج گزارش داده است که: "دبيرستانهاي آيتالله طالقاني، جابر، شهدا، خاتم، شهيد دستغيب، شهيد مطهري، امام صادق، امام رضا، شهيد بهشتي و مدارس راهنمايي حضرت عليبن ابوطالب، امام حسن، امام رضا، آيتالله موسوي، امامت، حمزه، مدرس و سوم شعبان،امیر ،عالم بخش ودهها مدرسه دیگر تعطيل شده است."
واکنش دولت
برخلاف بار گذشته که آقای احمدينژاد در واکنش به تهديد معلمان به اعتصاب، در مصاحبه تلويزيوني وعده داد که تا فروردين ماه قانون مديريت خدمات کشوري را اجرا ميکند و البته اين وعده را محقق نکرد، اين بار مسئولان دولت نهم تلاش کردند حتي از اعتراض به بدقولي رئيس دولت نهم هم استفاده تبليغاتي و انتخاباتي کنند.
وعده توزيع پول که تاکنون پاسخ دولت نهم به اعتراض اقشار فقير بود، چندي پيش براي دانشجويان خوابگاهي کاربرد پيدا کرد و احمدينژاد در ديدار سرزدهاش از خوابگاه دختران دانشجو، به آنها وعده عيدي نقدي داد ـ هرچند هنوز پرداخت نشده است ـ اين بار به معلمان رسيده است.
در همين ارتباط يکي از معاونان وزير آموزش و پرورش ديروز در جمع خبرنگاران از اختصاص بيش از سه ميليارد ريال اعتبار براي پرداخت هديههاي 50 و 60 هزار توماني به معلمان برگزيده خبر داد و در پاسخ به انتقاد خبرنگاران نيز گفت: "پرداخت اين مبالغ طبق ضوابط آموزش و پرورش است، اصلا غير قانوني نيست و نبايد آن را به عنوان تبليغات سياسي تلقي کرد."
اين مقام دولتي در حالي ارتباط اين تصميم دولت با تبليغات انتخاباتي را انکار کرده که به گزارش خبرگزاري مهر "در سال گذشته هيچ يک از اين اعتبارات (در اختيار وزارتخانه) صرف بزرگداشت مقام معلم نشد، در حالي که امسال که به نام اصلاح الگوي مصرف نامگذاري شده، تنها در آموزش و پرورش شهر تهران اعتبارات بالايي را در نظر گرفتهاند."
به گفته اين مقام وزارت آموزش و پرورش، دولت احمدينژاد قصد دارد در مراسم بزرگداشت مقام معلمان شهر تهران که روز 15 ارديبهشت ماه (با حضور احمدينژاد) در سال اجلاس سران برگزار ميشود، به چهار هزار معلم تهراني، نفري 50 هزار تومان؛ به جانبازان آموزش و پرورش، نفري 60 هزار تومان؛ به 276 معلم نمونه، نفري 400 هزار تومان و به 20 معلم نمونه استاني نيز نفري 600 هزار تومان پرداخت کند.
معلمان معترض به عدم اجراي قانون مديريت خدمات کشوري، در برابر اين پاسخ دولت عنوان نموده اند که به زودی واکنش مناسب از خود نشان خواهند داد.
جمعه ١١ ارديبهشت ماه١٣٨٨
هم ميهنان عزيزم
اول ماه مه، روز جهانی گراميداشت کار و کارگری است، اين روز يادآور يک حقيقت روشن است که آسايش و رفاه مردمان نه تنها به سرمايه و تکنولوژی و مديريت که به کار نيزبستگی دارد .
متاسفانه در کشور ما نه با سرمايه برخورد درستی صورت می گيرد، نه با صنايع و مديريت و نه با کار و کارگر.ثروت های ملی ما بجای آنکه درست سرمايه گذاری شده و مورد بهره برداری قرار بگيرد، به هدر داده می شود. صنايع ملی در وضع اسف آوری قرار دارند و روزی نيست که خبر تعطيل و ورشکستگی يک يا چند موسسه صنعتی مهم کشور در اخبار نيايد. بجای مديريت درست که دانش فنی و تخصصی همراه با وجدان ملی اساس آنست، مافيای قدرت حاکم جانشين آن شده است از اينرو جای شگفتی نيست که فقر، بيکاری و گرانی عموميت يافته و بويژه دامنگير جامعۀ کارگری گشته است . کارگران به فردای خود اميدی ندارند، در مضيقۀ شديد مسکن بسرمی برند. تورم و گرانی قوۀ خريد آنها را بشدت کاهش ميدهد، فرزندان آنها به علت هزينۀ سنگين تحصيلی از تحصيل محرومند. عدم مراعات حقوق بازنشستگی، بيکاری و از کارافتادگی مزيد بر علل ديگر، کارگران را به يکی از محروم ترين اقشار کشور مبدل ساخته است .ترديدی نيست که مسئول اين نابسامانی ها و حق کشی ها، رژيم ولايت فقيه است که ديکتاتوری مذهبی را بر کليۀ آحاد ملت حاکم کرده است، در چنين شرايطی اهميت کاراتحاديه های کارگری در دفاع از حقوق کارگران از هر زمان برجسته تر و نقش کارگران در پيوستن به سنديکاهای کارگران سرنوشت ساز خواهد بود .من ضمن باور به ارزش کار، روز اول ماه مه را به همۀ کارگران عزيز شادباش می گويم واعتقاد دارم که همبستگی شما در سراسر کشور عامل اصلی پيروزی و احقاق حق کارگران خواهد بود.
خداوند نگهدار ايران باد
رضا پهلوی
یک پناهنده ایرانی که در اعتصاب غدا و دارو به سر می برد از سوی پلیس ترکیه دستگیر شد، یک پناهنده ایرانی در ترکیه در اعتراض به بسته شدن پرونده تقاضای پناهندگیش هنگامی که با همسرش در اعتصاب غدا و دارو به سر می برد با خشونت از سوی پلیس ترکیه دستگیر و تهدید به بازگشت به ایران شد. حسن ادانچی صالح پناهجوی ایرانی که به همراه همسرش بمدت چهار سال در انتظار پاسخ مثبت از سوی کمیساریای عالی پناهندگان در ترکیه بود با دریافت پاسخ منفی و بسته شدن پرونده پناهندگیش از روز دوشنبه همراه با همسرش دست به اعتصاب غدا و دارو زد. صبح امروز ماموران پلیس ترکیه در یک اقدامی ناشایست با رفتاری توهین آمیز در حضور مردم و خبرنگاری که در جمع حضور داشت وی و همسرش را کشان کشان سوار خودرو پلیس کردند. با وجود اعتراض حاضران پلیس به رفتار خود ادامه و آقای اذانچی را تهدید کردند که در صورت ادامه تحصن وی را دیپورت خواهند کرد. لازم به ذکر است که آقای اذانچی در وضعیت جسمانی بدی قرار دارد
وزير آموزش و پرورش، به بزرگ شدن بيش از اندازه آموزش و پرورش و نامتوازن بودن توزيع نيروي انساني در اين وزارتخانه اذعان كرد. به گزارش خبرنگار «آموزش و پرورش» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، عليرضا علياحمدي در مراسم تجليل از 182 معلم نمونه كشوري که شب گذشته در اردوگاه شهيد باهنر تهران برگزار شد، در توضيح نامتوازن بودن نيروي انساني در آموزش و پرورش گفت: در برخي مناطق آموزش و پرورش با کمبود نيرو مواجه هستيم، در حالي كه در برخي مناطق ديگر بيش از استانداردهاي لازم نيرو وجود دارد. وي همچنين در حالي كه بر لزوم صرفهجويي در هزينههاي جاري آموزش و پرورش تاكيد كرد، در ادامه برخي دلايل کوچک کردن ساختار آموزش و پرورش را برشمرد و گفت: کاهش هزينه حقالتدريسها يكي از راهكارهاي صرفهجويي در هزينههاي جاري آموزش و پرورش است. همچنين هزينههايي که اولويت ندارد، بايد از بدنه آموزش و پرورش حذف شود. وي با يادآوري اين كه 95 درصد از هزينههاي آموزش و پرورش صرف حقوق و مزاياي پرسنل ميشود، تصريح كرد: صرف فقط پنج درصد هزينه براي امور کيفي آموزش و پرورش اصلا صحيح نيست. علياحمدي با اشاره به لزوم ارتقاي جايگاه و منزلت اجتماعي معلمان نيز گفت: نظام معلمي با اتکا به رتبهبندي معلمان و سلايق حرفهاي آنها، مسير تکاملي خود را آغاز کرده است، ولي نبايد فراموش کنيم كه سطح آگاهيهاي عمومي و حرفهاي معلمان هم بايد افزايش يابد. وي همچنين چارهانديشي براي کسري بودجه مزمن آموزش و پرورش و سبکبال شدن آن را خاطرنشان كرد و با بيان اين که طي يکصد سال گذشته، آموزش و پرورش ما عمدتا به صورت دولتي اداره شده است که نتيجه آن را ميبينيم، افزود: بايد مکانيسم و امکاناتي که رقابت عادلانه بين واحدهاي آموزشي ايجاد ميکند را پيش روي خود قرار دهيم. وزير آموزش و پرورش در اين راستا کمک معلمان و مديراني که در عرصه تعليم و تربيت نقشآفرين بودهاند را خواستار شد و در ادامه، با اشاره به اجراي نظام هماهنگ پرداخت بر اساس قانون مديريت خدمات کشوري كه به گفته وي، بار مالي سنگيني بر دوش آموزش و پرورش ميگذارد، تصريح کرد: اين بار مالي سنگين در حاليست که بودجه امسال، 23 هزار ميليارد ريال کسري دارد و آموزش و پرورش نيز بيشترين سهم را از اين کسري برده است. وي پس از پرداختن به برخي مشكلات آموزش و پرورش، به برنامه وزارتخانه متبوعش براي ارائه تسهيلات به فرهنگيان از جمله تسهيلات مسكن اشاره كرد و با بيان اين كه موضوع مسکن فرهنگيان داراي ضوابط و شرايط مشابه با ديگر قشرهاي جامعه است، گفت: با اين حال، ما براي تسريع در امور مسکن و تحويل زمينهاي 99 ساله به واجدان شرايطي که نامنويسي کردهاند، از طريق وزارتخانههاي تعاون و مسکن تلاش ميكنيم و در اعطاي يارانه مسکن نيز تا حد مقدور اقدام کردهايم. علياحمدي همچنين با يادآوري مجدد اين اعتقاد خود كه «بسياري از کارهايي که آموزش و پرورش انجام ميدهد، وظيفه نهادهاي ديگر دولت است»، بيان كرد: بيش از 20 مورد از اقداماتي که هماکنون آموزش و پرورش درگير آن است، از وظايف آموزش و پرورش نيست. وي با افزودن اين مطلب كه ما بايد ساختمانها و مدارس خود را خودمان بسازيم، در حالي که هيچ سازمان و نهادي چنين مسووليتي بر عهده ندارد، در خاتمه سخنانش استفاده از ساز و کار مناسب براي بازنشستگي سنواتي، اجراي قانون بازنشستگي پيش از موعد و تشويق افراد مامور در اين وزارتخانه براي بازگشت به دستگاههاي خود را از راهکارهاي کاهش نيروي انساني در آموزش و پرورش عنوان كرد. به گزارش خبرنگار ايسنا، در مراسم تجليل از معلمان نمونه كشوري، شماري از اين معلمان به نمايندگي از سايرين به طرح مشکلات فرهنگيان پرداختند و موضوع مسکن فرهنگيان، حقالتدريس مدرسان مراکز تربيت معلم، حقوق، مزايا و سختي کار معلمان مراکز استثنايي، مشکلات طرحهاي اجرا شده و در دست اجراي مقطع ابتدايي و کلاسهاي چندپايه را براي وزير آموزش و پرورش مطرح كردند تا براي آنها چارهانديشي شود. علياحمدي نيز در اين مراسم به 182 معلم نمونه، حواله خودرو پرايد هديه کرد. گفتني است، سال گذشته، معلمان نمونه کشوري علاوه بر حواله خودروي پرايد، دو فيش حج عمره براي خود و همسرانشان نيز دريافت کردند.
كارگران ! براي دفاع از حقوق انساني خود و برخورداري از يك زندگي بهتر ، دوشادوش هم در مراسم روز جهاني كارگر شركت كنيم .
تاريخ : روز جمعه 11 ارديبهشت ماه 88 – ساعت : 17
مكان : تهران خيابان كارگر ،داخل پارك لاله – ميدان آب نما اول ماه مه- ۱۱ اردیبهشت – روز جهانی کارگرگرامي باد!
ما کارگران ایران، امروز یک پارچه و متحد، مطالبات زیر را به عنوان حداقل خواسته های خود فریاد می زنیم و خواهان تحقق فوری این مطالبات هستیم: ۱- تأ مین امنیت شغلی برای همه کارگران و لغو قراردادهای موقت و سفید امضا و برچیده شدن فرم های جدید قرارداد کار. ۲- حداقل دستمزد مصوب شورای عالی کار، خط مرگ تدریجی است! حداقل دستمزد کارگران باید توسط نمایندگان واقعی و تشکل های مستقل کارگری تعیین گردد. ۳- برپایی تشکل مستقل کارگری، اعتصاب و اعتراض و تجمع حق مسلم ماست! ۴ - دستمزدهای معوقه باید بدون عذرو بهانه پرداخت گردد! ۵- اخراج و بیکارسازی کارگران باید متوقف گردد! ۶ - حقوق زنان و مردان درتمامی شئون اقتصادی – اجتماعی باید برابرباشد. ۷- بازنشستگان باید ازیک زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی برخوردارشوند. ۸ -کارگران با معلمان ( کارگران فکری) ، پرستاران وسایراقشارزحمت کش جامعه متحدند و ازمبارزات آنان پشتیبانی می کنند. ۹ - ازاعتراضات و خواسته های کارگران فصلی و ساختمانی قاطعانه پشتیبانی می کنیم. ۱۰-کارکودکان غیرانسانی و استثمارگرانه است. ما با فعالین لغو کارکودک هم سنگرهستیم. ۱۱- منصوراسانلو، ابراهیم مددی و دیگرکارگران زندانی باید بدون قید و شرط آزاد گردند و تعقیب های قضایی علیه دیگرکارگران باید فوراً پایان پذیرد. ۱۲- ما خود را متحد با جنبش های اجتماعی دیگرمانند دانشجویان و زنان می دانیم. ۱۳- ما ازکارگران مهاجرمانند کارگران افغانی ، به عنوان بخشی ازهم طبقه ای های خود ، قاطعانه پشتیبانی می کنیم. ۱۴- ضمن تشکرازحمایت های جهانی ازکارگران ایران، ما کارگران ایران، خود را متحد با دیگرکارگران جهان می دانیم. ۱۵- اول ماه مه، باید تعطیل رسمی گردد و هرگونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روزملغی گردد. زنده باد همبستگی بین المللی طبقه کارگر !
۱ مه ٢٠٠۹ - ۱۱ اردیبهشت ۱۳٨٨ کمیته برگزاری مراسم اول ماه مه: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه/ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه/ اتحادیه آزاد کارگران ایران/ هیأت مؤسس بازگشایی کارگران نقاش و تزیئنات ساختمان/ کانون مدافعان حقوق کارگر شورای همکاری فعالین و تشکل های کارگری : کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری/ کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری/ شورای زنان/ جمعی از فعالین کارگری
هويت" تلقي از "خود" يا خود آگاهي فردي و جمعي است و آنگاه كه در برابر "ديگري" و "ديگران" ترسيم مي¬شود، ماهيت يا وجه تمايز "ما" از "ديگران" است. در تكوين و شناخت هويت- كه در گذر زمان قوام مي¬ يابد- "تاريخ" نقشي كليدي دارد و هويت - چونان تكه سنگي كه بر بستر رود مي¬غلتد- در بستري به گستردگي تاريخ تكوين مي¬يابد. ورود مفهومي به نام "هویت ملی" در نزد ایرانیان و ديگر ملت ها همزمان بوده است با پيدايش مفهوم «ملت» كه درون حافظه همگاني از گذشته به سوي آینده شكل گرفته و همچنان رو به تكامل است . آنچه در قرن نوزدهم و در جريان نوانديشي ملي گرايانه انديشمندان اروپا روي داد، صد سال پيش به انقلاب مشروطه ما راه يافت و ورود گفتمان((Discourse هویت ملی در نزد ایرانیان همچون دیگر كشورهاي جهان با "دولت ملی" آغاز می شود و این براي ما یعنی آنچه در انقلاب مشروطه رخ داده است . از انقلاب مشروطه به اين سو مي توان 3 دوره اصلي را براي طرح گفتمان هويت ملي بر شمرد : 1- دوره ناسيوناليسم ايراني براي ايجاد هويت ايراني نوين 2- چرخش يه سوي خود و شكل گيري نظريه هويت خوديابي 3- دوره پس از انقلاب اسلامي و دوره نزاع هويت تا رسيدن به مرز بحران بي گمان در دوره سوم و پس از برقراري حكومت اسلامي در ايران بيشترين آسيب به بدنه گفتمان هويت ملي وارد شد و هويت ملي در ضعيف ترين جايگاه ممكن قرار گرفت. شكستهاي پي درپي در قوام و ثبات دولت ملي كه فرسنگها كيلومتر از دموكراسي فاصله دارد و اساسا در مقايسه با دو دوره پيشين پسرفتي مفتضحانه در طرح اين گفتمان ملي است همراه با كاربرد سركوب وحشيانه از سوي دولت و فساد فزاينده درون دستگاه دولتي و استفاده ابزاري از قوانين متحجر و قرون وسطايي به نام دين و مذهب (به ويژه شيعه ) از جمله مواردي هستند كه در تضعيف هويت ملي نقش داشته اند . انزواي بي سابقه اي كه اينك در آن قرار گرفته ايم به ميزان بالايي ناشي از وارد شدن دولت ما در متن رويدادهايي بوده است كه هيچ سنخيتي با هويت ملي ما نداشته و به بياني ديگر نشان دهنده بي هويتي زمامداران حكومت اسلامي بوده است .چنان كه چندي پيش شوراي فرهنگ عمومي وابسته به شوراي انقلاب فرهنگي سندي رابه نام "مولفه هاي هويت ملي ايرانيان" در سكوت رسانه اي به تصويب رساند كه مولفه هايي چون :روح معنويت، تعبد و توحيد ،اسلام مبتني بر معارف قرآن و اهل بيت،ولايت مطلقه فقيه،مهدويت، انتظار و رسالت تاريخي در آن به عنوان عناصر و جوهره هويت ملي ايرانيان بر شمرده شده است وعناصري بسيار مهم و ريشه اي چون : 1- سرزمين ايران 2- تمدن و تاريخ ايران 3- زبان و خط پارسي و پرچم ملي داراي كمترين اهميت فرض شده اند و ناگفته پيداست كه بحران هويتي كه امروز نسل جوان با آن دست به گريبان است تا چه پايه ريشه در كاركردهاي چنين دولت بي هويتي داشته است . دولتي غير ملي كه نزاع هویت در ایران را به شدت دامن زده و آن را به مرز بحراني فاجعه آميز رسانده و ابهامی عميق در اذهان نسل امروز درباره مولفه های ملی برجاي گذاشته است. نسلي كه با گذشت 30 سال نمي تواند تعريف درستي از "تاريخ و تمدن ايران" ،"هويت ملي" و "منافع ملي" خود ارائه دهد و با نمادهاي ملي و با پرچم ملي خود بيگانه شده و درون مرزهاي كشور خود احساس غربت مي كند. اندكي درنگ در تاريخ دگرگوني هاي پرچم كه در بستر تحولات تاريخي ايران زمين روي داده و از اين رو بخشي از هويت ماست براي نشان دادن عمق فاجعه اي كه در بحران هويت نسل امروز پديد آمده كافي است . نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی دهاک(ضحاک) بر میگردد. پس از حمله تازيان، ایرانیان تا دویست سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی ابومسلم خراسانی و بابک خرمدین داری پرچم بودند. علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام میدانستند از اين رو تا سالهای مدید هیچ نقش و نگاری بر روی درفش تصویر نمی شد. اما سرانجام غزنویان نقش و نگار شیر را به درفش افزودند و در زمان خوارزمشاهیان خورشيد به پرچم راه پيدا كرد و نخستين بار پس از انقلاب مشروطه به طور رسمی در قانون اساسی به عنوان نماد استقلال و حاکمیت ملی مطرح گرديد. پس از انقلاب اسلامي در سال 1357خورشيدي در اقدامي شتاب زده و بر اساس برداشت غلط انقلابيون و رهبران تندرو كه پرچم ملي را نماد پادشاهي مي دانست نماد ملي ايرانيان كنار گذاشته شد و نشانه جمهوری اسلامی تشکیل شده از حروف الله که شباهت زیادی به علامت پرچم سیک ها دارد(که گروه تندروی هندی است) پرچم ايران معرفي شد. ايرانيان اينك اين كاستي بزرگ يعني بي هويتي را دريافته و مي دانند كه تنها راه حضور كنش گرانه در جهاني كه به سوي همگني فرهنگها و جهاني شدن مي شتابد برخورداری از "هویت ملی" ، قدرت یافتن " دولت ملي" در چارچوب های دموکراتیک و شناخت اهميت ويژه "منافع ملي" است كه جمع جبري تمامي آنها "همبستگي ملي " خواهد بود. در اين رهگذر جنبش ملي ما هستيم جنبش ملي بازيابي هويت فراموش شده مردم ايران است و در مانيفست خود بازيابي "هويت ملي" را پيش نيازي براي دست يافتن به " حاكميت ملي و حفظ تماميت ارضي" ، "نهادينه سازي حقوق بشر" و "ايجاد همبستگي براي پاسداشت منافع ملي " قرار داده است . پرچم ملي شير و خورشيد نشان نخستين نشانه هويت ملي ماست و نشان دهنده مجموعه عناصر و ويژگي¬هايي است كه "ما" داراي آن" هستيم" و ديگران فاقد آنند و اين درست همان جايي است كه نشان مي دهد نخستين گام براي نشان دادن "بودن " و حضور يك ملت برداشته شده است .
پريش پاهكين 6 ارديبهشت 88
یاری نیوز: پایگاه خبری جمهوریت خبر از آن داد که دانشآموزانی که از فسا برای استقبال از احمدینژاد به شیراز برده میشدند دچار سانحه تصادف شدند.
بر اساس این گزارش، در این سانحه یک دانش آموز کشته کشته شد و چند دانشآموز دیگر زخمی شدند.
مسئولان بیمارستانی که پذیرای این دانش آموزان بودند از ورود خبرنگاران به داخل بیمارستان ممانعت به عمل آوردند.
وبلاگ وراج
امروز دیدم سایت مشعشع تابناک متعلق به سردار سرافراز اسلام سابق٬ دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام فعلی و نامزد ریاست جمهوری آتی٬ دکتر محسن رضائی٬ یک تیتر زده به چه گندگی تحت عنوان «گافهای اوباما سوژه خبرنگاران»! وقتی توی دل خبر رفتم و از اول تا آخرش را خواندم دیدم که تابناکیون همه گافها را نیاورده و قلمبهترین آنها را که از نظرشان خیلی گاف بوده انتخاب کردهاند٬ مثل: تپق زدن وسط مراسم تحلیف٬ اصابت سرش به لبه هلیکوپتر٬ لگد کردن لباس همسرش در یک مراسم٬ قطع سخنرانی همسر اوباما توسط دخترانش (چه ربطی به خود اوباما داشت؟)٬ پرتاب اشتباه توپ بولینگ!
شما هم احتمالاً مثل من کفتان برید و شاخ در آوردید که رئیس جمهور تنها ابرقدرت دنیا چرا باید اینقدر لوده و چل باشد که ظرف صد روز این همه سوتی و گاف بدهد؟! واقعاً با این همه وقایع اسفبار نکند که آمریکا را عیسای مسیح مدیریت میکند که هنوز از هم نپاشیده است؟
اینجاست که هر انسان با ذکاوتی متوجه تفاوت مدیریت لیبرالیستی و مادیگرای حاکم بر آمریکا با مدیریت اسلامی و ولایتمدارانه حاکم بر ایران اسلامی میشود. در کشور عزیز ما ایران٬ تحت هدایت و ارشادات حکیمانه ولایت و با توجه به ولایتپذیری مطلق دولت مردمی نهم٬ ما هیچگاه شاهد چنین گافها و افتضاحاتی نشدهایم. درست است که رئیس جمهور ما فرق بین عهدنامه ترکمنچای و گلستان را نمیداند و میگوید گلستانچای یا زبانش نمیچرخد تا بگوید سانتریوفوژ ولی هیچ وقت در مراسم تحلیف اشتباه نکرد. نه تنها اشتباه نکرد بلکه در مراسم تفویض دست مقام رهبری را هم ماچ کرد و مقام نوکری ملت را دریافت کرد. رئیس جمهور ما ممکن است برای خبرنگاران شکلک دربیاورد یا با دست علامت گروههای منحرف را به مردم نشان بدهد ولی هیچ وقت سرش به سردر هلیکوپتر نمیخورد چون مثل اوباما دراز و بیقواره نیست. رئیس جمهور ما ممکن است در سخنرانیاش به منتقدانش بگوید بزغاله٬ یا برود رشت و به خانمهایشان بگوید که برخلاف شایعات شما خیلی هم پاکدامن و باعفت هستید یا به اصفهانیها بگوید که آخرالگوی مصرف هستند ولی هیچ وقت در پرتاب توپ اشتباه نمیکند و همیشه با مهارت تمام آنچنان توپ را به زمین حریف میاندازد که طرف کلی باید تقلا کند تا دوباره برگرداند این طرف. حتماً فوتبال بازی او با تیم ملی را دیدهاید. البته منظورم آن باری که آمد استادیوم و معروف شد به محمود سیزده نیست. منظورم آن بار دیگر است که رفت و به بچههای تیم ملی تاکتیک یاد داد.
درست است که رئیس جمهور ما تیک عصبی دارد و هی شانهاش را بالا میاندازد٬ در استقبال از رئیس جمهور یکی از کشورها هم حواسش نبود و زیربغل کاپشنش پاره بود و معمولاً پشت کفشش خوابیده است ( که البته از نشانههای مؤمن است) و باز هم درست است که او سلیقه خوبی در انتخاب لباس ندارد و کت و شلوارهایش در تنش زار میزنند و رنگبندی لباسش هم از شنبه شروع و به پنجشنبه ختم میشود و جوراب سفید بخش لاینفک پوشاک رئیس جمهور است اما او هیچ وقت و هرگز پیش نیامده که پایش را روی لباس یا چادر همسر مکرمه و والده بچههایشان بگذارد!
همه ما در واقعه دانشگاه کلمبیای نیویورک٬ در ماجرای کنفرانس جهانی امنیت غذا در ایتالیا و در میدان مین ژنو دیدیم که سخنرانی رئیسجمهور ما را قطع کردند به او فحش دادند و به طرفش دماغ دلقک پرت کردند حتی آن اوایل دوره ریاست جمهوریاش که هنوز دانشگاهها گلزار شهدا نشده بود و او به چندتا دانشگاه رفت٬ دانشجوها هم او را هو کردند ولی انصافاً و وجداناً شما تا حالا شنیدهاید که بچههای ایشان بیایند و بپرند وسط سخنرانی مادرشان و آن را قطع کنند؟
به نظرم باراک اوباما باید به خاطر این همه گافی که داده است برود و از خجالت آب شود اما قبل از رفتنش بیاید زنبیلش را در صف احمدینژاد بگذارد. باشد که قبل از آب شدن یکمی کلاس و پرستیژ یاد بگیرد تا حداقل بدون گاف و با کلاس آب بشود.
آفتاب: یک سایت حامی دولت نهم خبر از آن داد که برای سفر رئیسجمهور کومور به ایران، احمدینژاد دستور داده است که یک هواپیمای فالکون از ایران به کومور برود تا او را با خود به ایران بیاورد!
این رسانه حامی احمدینژاد که به تازگی به انتشار برخی خاطرات از زبان دوستان و اطرافیان رئیس دولت نهم روی آورده است، نوشت: «رئيس جمهور کومور، مسلمان و شيعه است. در ايران درس خوانده و شاگرد آقاى مصباح يزدى بوده. مى خواست بيايد ايران. اما چون هواپيماى مناسبى براى آمدن به ايران در اختيار نداشت، دکتر دستور داد يک هواپيما ى فالکون بفرستند تا او را بياورد».
گفتنی است مجمعالجزایر قُمُر یا کومور (به عربی: جزر القمر)، با نام رسمی اتحاد قُمُر (به عربی: الإتّحاد القمريّ، به فرانسوی: Union des Comores) مجمعالجزایری است در جنوب شرقی آفریقا در آبهای اقیانوس هند و در شرق سواحل موزامبیک و شمال غربی ماداگاسکار قرار دارد. مساحت آن به ۲۲۳۶ کیلو مربع بالغ میگردد. نام کومور از واژه عربی «القمر» به معنی «ماه» گرفته شدهاست. این کشور عضو اتحادیه عرب است.
کومور 711 هزار و 417 نفر جمعیت دارد که میانگین سنی آنها 18.7 سال است. در حدود 0.12 درصد از مردم این کشور به بیماری ایدز مبتلا هستند. زبانهای رسمی این کشور عربی، فرانسوی و کوموری (مخلوطی از سواحیلی و عربی) است.
آیتالله احمد عبدالسامبی که ۴۹ سال دارد، به طور غیرمنتظرهای موفق شد ۵۸ درصد آرا انتخابات اردیبهشت ۱۳۸۴ را جذب نموده و در انتخابات ریاستجمهوری «کومور» بر دو تن از رقبای چیره دستش، «ابراهیمهالیدی» نخست وزیر پیشین (۲۹ درصد)، و «محمد جعفر»، معاون مجمع ملی کمور (۱۴درصد)، پیروز شود.
سامبی که یک روحانی و در عین حال تاجرپیشهای موفق است، به مدت چهار سال [و مطابق برخی اقوال تا 10 سال] در ایران به تحصیل علوم دینی پرداخته است.
سامبی 22 خردادماه 87 به صورت عیر رسمی به ایران آمد و به مشهد رفت و در 25 خردادماه از سوی احمدینژاد در تهران مورد استقبال رسمی قرار گرفت.
دانشجویان مبارز دانشگاه رازی کرمانشاه روز چهارشنبه جلسه سخنرانی میرحسین موسوی یکی از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری رژیم را به صحنه اعتراض علیه رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی تبدیل کردند.
دانشجویان با سردادن شعارهای ضد حکومتی و با در دست داشتن تصاویری از دانشجویان دربند اعتراض خود را به ادامه بازداشت آنان اعلام کردند.
به گزارش سایت دانشجويی خبرنامه امیرکبیر، دانشجویان در این جلسه مکررا شعارهای «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد» و «مرگ بر دیکتاتور» را فریاد میزدند.
در ادامه اعتراض دانشجویان یکی از دختران دانشجو به عنوان نماینده دانشجویان دختر دانشگاه رازی به ایراد سخنانی پرداخت و با محکوم کردن روند برخورد با جنبشهای مدنی مخصوصا جنبش زنان سیاستهای مستبدانه حاکمیت را ناعادلانه خواند و سخنانش را با شعار "یا مرگ یا آزادی" پایان داد که دانشجویان یک صدا این شعار را فریاد زدند.
شهرام همایون، مدیر تلویزیون کانال یک و سخنگوی جنبش « ما هستیم» پس از قطع فرکانس 24 ساعته این تلویزیون به دلیل پارازیت های مزاحم، در برنامه چهارشنبه 9 اردیبهشت اعلام کرد احتمالاً صبح روز پنجشنبه 10 اردیبهشت از ساعت 30/6 صبح به وقت ایران برنامه زندهای به مناسبت تظاهرات 10 اردیبهشت از طریق کانال شش خواهد داشت.فرکانس کانال شش در بالای همین صفحه آمده است.
تبریز: مقابل پاساژ شمس تبریزی- بازار طلا فروشان
به نوشته خبر آنلاین: خواست غیر معقول مقامات عربستانی در تهران باعث شد تا تهران از برگزاری مهمترین رویداد ورزشی 40 اخیر کشور منصرف شود هیات عربستانی و وزیر ورزش این کشور که برای نظارت بر روند تجهیز ورزشگاه های میزبان مسابقات به تهران آمده بودند شرط حضور کشورهای عربی در مسابقات را استفاده از نام مجعول خلیج عربی به جای خلیج فارس دانستند که شوکی بزرگ را به مقامات ورزش ایران وارد کرد. با این وجود وزیر ورزش عربستان که رئیس بازی های کشورهای اسلامی است حاضر نشد تغییری در خواسته غیر معقولش داشته باشد تا درحالی که بیش از 10 میلیارد تومان در دو سال گذشته برای برگزاری بازی های اسلامی در ایران هزینه شده بود ، دولت ایران تصمیم بگیرد از میزبانی بازی ها منصرف شود. البته رایزنی ها با هیات عربی که در اصفهان به سر می برند برای توافق بر سر استفاده از واژه خلیج به جای خلیج فارس ادامه دارد که بی شک این عنوان با واکنش تند مردم ایران روبرو خواهد شد.
کانون صنفی معلمان: برابر گزارش رسیده از رشت استقبال معلمان از بیانیه ی کانون صنفی معلمان شگفت انگیز و غافلگیر کننده بوده است، یکی از همکاران معلم که نخواست نامش برده شود،گفت: "این استقبال برای ما قابل تصور نبوده وما انتظار نداشتیم که به سرعت معلمان به اعتصابات بپیوندند .بیشتر مدارس راهنمایی ودبیرستانها و مراکز پیش دانشگاهی در شهرستان رشت تعطیل بود."
مدارس بسیاری از شهرستان اسلامشهر نیز تعطیل بود، هنرستان کار دانش مصطفی خمینی،امام علی،خواجه نصیر وبرخی دیگر از دبیرستانهای اسلامشهر صددرصد تعطیل بود و سایر دبیرستانها و مدارس درحالت اعتصاب بودند. وبسیاری ازمدارس معلمان درکلاس درس حاضر نشدند.مدیران مدارس درب مدارس را بسته وازبیرون رفتن دانش آموزان جلوگیری می کنند.
ازکرمانشاه نیز خبر رسید که صددرصد مدارس ابتدایی،راهنمایی ودبیرستان ها و مراکز پیش دانشگاهی پسرانه تعطیل شده است. همچنین رفته رفته بر شمار اعتصاب کنندگان پیوسته می شود.
ازشهرستان میاندوآب نیز خبررسید، که شماربسیاری ازمعلمان این شهرستان ازمنزل بیرون نرفته اند، ومدارس به تعطیلی کشیده شده است.
مطالبه ي وثيقه ي پنجاه ميليون توماني براي آزادي سجاد خاكساري
به دنبال دستگيري آقاي سجاد خاكساري ، شعبه ي دو دادگاه انقلاب ،براي آزادي ايشان وثيقه ي 000/000/500 ريالي مطالبه كرده است .سجاد نسبت به مبلغ قرار وثيقه و عدم تناسب آن با اتهام مطرح شده ، معترض است و هرگز خود و خانواده اش توان پرداخت چنين وثيقه اي را ندارند ...كانون صنفي معلمان تهران، سجاد را كاملاً بي گناه مي داند و دستگيري نامبرده را جفا و ظلم مضاعفي در حقّ فعّالان صنفي ، قلم داد مي كند ...
روزنامه همشهری: 5 سال از ثبت عنوان روز ملي «خليجفارس» در دهمين برگ تقويم دومين ماه شمسي ما سپري شده است و با وجود تعرضاتي كه به اين قدمت تاريخي ميشود فعاليتي در حد و حدود اين دوره 5 ساله براي حفاظت از اين ميراثمعنوي و هويت تاريخي نشده است.
جالب اينجاست كه با آغاز فعاليت در حوزه ثبت ملي ميراثمعنوي در حالي كه چندين پرونده تاكنون در اين حوزه ثبت شده است اما هنوز به موضوع «خليجفارس» بهعنوان ميراثي ملي و جهاني نپرداختهايم و اين در حالي است كه كشورهاي حاشيه خليجفارس در جعل اين نام از هيچ تلاشي فروگذارنكردهاند.
نكته اينجاست كه با وجود اظهار تمايل اسفنديار رحيممشايي، رئيس سازمان ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري مبني بر اينكه «ثبت جهاني همه بخشهاي خليجفارس مورد علاقه سازمان است» هيچ تحركي در اينزمينه اتفاق نيفتاده است.حتي پس از آنكه قائممقام اين سازمان از طرح پيشنهادي ايران مبني بر ثبت جهاني «خليجفارس» در فهرست آثار يونسكو در همايش باستانشناسي «خليجفارس» در دورهام انگلستان خبر داد باز هم حركتي در اين زمينه رخ نداد.
اينك در آستانه روز ملي «خليجفارس» قرار داريم و ايسنا خبر ميدهد كه مديركل ثبت سازمان ميراثفرهنگي، صنايعدستي و گردشگري از طرح پروندهاي براي ثبت ملي و جهاني «خليجفارس» بهعنوان ميراثمعنوي اظهار بياطلاعي كرده است
روزنامه اعتماد: محمد هاشمي عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام با انتقاد از حضور محمود احمدينژاد در اجلاس دوربان ژنو درباره هزينه هايي كه جمهوری اسلامی براي رفتن به ژنو متحمل شد، گفت هيات جمهوری اسلامی همراه رئيس جمهور حدود 100نفر و تعدادي هم از سفارتخانه هاي ايران در اروپا در اجلاس حاضر بودند و در ميهماني شامي كه در يكي از گران ترين هتل هاي سوئيس برگزار شد، هيات ايراني و تعدادي از ايرانيان مقيم سوئيس شركت داشتند كه هزينه بسيار گزافي دربر داشت و حتي برخي از ايرانيان به عنوان اعتراض آنجا را ترك كردند.
در نقشه ها و مدال ها از عنوان خليج فارس استفاده نکنيد تا به تهران بياييم، اين خلاصه پيغام گستاخانه کشورهاي عربي است که توسط بشير طرابلسي رئيس فدراسيون همبستگي کشورهاي اسلامي و محمد صالح قذدر دبيرکل ISSF مطرح شد. خبر در ميان بهت و حيرت غيرقابل وصفي دهان به دهان مي چرخد. خبرنگاران با وسواس از پيغام گستاخانه يي سخن مي گويند که کميته عربستاني سرپرستي، نظارت و هماهنگي فدراسيون همبستگي کشورهاي اسلامي (ISSF) در جلسه روز يکشنبه با مسوولان دستگاه ورزش ايران در ستاد برگزاري دومين دوره بازي هاي کشورهاي اسلامي مطرح کرده اند. به گزارش نخستین, پيغام کميته عربستاني هر چند به صورت محرمانه براي مسوولان ورزش ايران ارسال شده اما لحن کاملاً تهديدآميز آن به حدي فضاي ساختمان سازمان تربيت بدني را در خيابان سئول تهران تحت الشعاع خود قرار مي دهد که جلوگيري از درز کردن خبر به بيرون کار چندان ساده يي نيست؛ «در نقشه ها و مدال ها از عنوان خليج فارس استفاده نکنيد تا به تهران بياييم»، اين خلاصه پيغام گستاخانه کشورهاي عربي است که توسط بشير طرابلسي رئيس فدراسيون همبستگي کشورهاي اسلامي و محمد صالح قذدر دبيرکل ISSF پس از ديدار با معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني در نشست ستاد اجرايي دومين دوره بازي هاي کشورهاي اسلامي مطرح شد. اعتماد ادامه می دهد: استفاده از يک نام مجعول به جاي «خليج فارس» در تمامي بروشورها، تصاوير، نقشه ها، پوسترها و همچنين مدال هاي دومين بازي هاي کشورهاي اسلامي خواسته يي است که کميته عربستاني در اين نشست به عنوان شرط کشورهاي عربي براي شرکت در بازي ها مطرح کرده اند. در پيام محرمانه کميته عربستاني تاکيد شده اين مساله خواست مشترک تمام کشورهاي عربي بوده و بايد به ستاد برگزاري بازي ها در تهران ابلاغ مي شده است. شنيده ها حاکي از اين است که پس از مطرح شدن خواست عرب ها طرف ايراني شوکه شده و به شدت در برابر آن موضع گيري مي کند. بخش دوم پيغام کميته عربستاني بيشتر رنگ و بوي تهديدآميز به خود مي گيرد؛ «در صورت استفاده از نام «خليج فارس»، کشورهاي عربي در بازي هاي تهران شرکت نخواهند کرد.» پيش از اين قرار بود در نشست روز يکشنبه که با حضور رئيس فدراسيون همبستگي کشورهاي اسلامي، دبيرکل ISSF، 11 تن از اعضاي کميته هاي هماهنگي، نظارتي، سرپرستي و پزشکي و همچنين محمد علي آبادي رئيس سازمان تربيت بدني و حسن ميرزاآقا بيگ دبير اجرايي دومين دوره بازي هاي کشورهاي اسلامي برگزار شد، در مورد نحوه ارسال فرم هاي دعوتنامه، محل اقامت ورزشکاران و روسا، کيفيت هتل ها و چگونگي انتخاب آنها، نقل و انتقال تيم ها و همراهان و همچنين اسپانسرينگ بحث و تبادل نظر شود اما پس از مطرح شدن پيغام کشورهاي عربي جو جلسه به شدت ملتهب شد. در پايان نشست نيز هيچ کدام از حاضران در برابر خبرنگاران اشاره يي به موضوع پيغام کشورهاي عربي نکردند.سرانجام ظهر ديروز حسن ميرزاآقابيگ در گفت وگو با ايلنا در مورد اين مساله اظهار نظر مي کند. دبير اجرايي دومين دوره بازي هاي همبستگي کشورهاي اسلامي در مورد پيغام گستاخانه کشورهاي عربي مي گويد؛ «اين مساله تازه يي نيست که بخواهيم به آن بپردازيم.» آقابيگ با اشاره به سابقه داشتن طرح چنين خواسته هايي از سوي کشورهاي عربي مي گويد؛ «در اجلاس جده نيز اين مساله مطرح شد که از يک نام جعلي به جاي خليج فارس استفاده شود. البته هيات ايراني به هيچ وجه آن را نپذيرفت.» حسن ميرزاآقابيگ در مورد واکنش طرف ايراني به تهديدات کميته عربستاني مي گويد؛ «در مذاکرات انجام شده با اعضاي اين هيات، ما به هيچ وجه از مواضع برحق خويش در رابطه با خليج فارس عقب نشيني نکرديم.» به هر حال غيبت احتمالي کشورهاي عربي در دومين دوره بازي هاي کشورهاي اسلامي در صورت عملي شدن تهديدات مطرح شده به منزله انصراف تعداد زيادي از کشورهاي شرکت کننده در اين رقابت هاست که حتي مي تواند عملاً برگزاري اين بازي ها را در ايران منتفي کند. با اين حال آقابيگ به ايلنا مي گويد؛ «هيچ مشکلي در اين زمينه نيست و نام خليج فارس در بروشورها، پوسترها و همچنين مدال هاي بازي هاي کشورهاي اسلامي مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در حال حاضر نيز اعضاي کميته سرپرستي، نظارتي و هماهنگي فدراسيون همبستگي کشورهاي اسلامي (ISSF) طبق برنامه مشغول بازديد از امکانات ورزشي شهر تهران هستند و فردا نيز با عزيمت به شهر اصفهان ضمن گفت وگو با مسوولان استاني، از امکانات و تجهيزات ورزشي فراهم آمده بازديد خواهند کرد.»
8 اردیبهشت 1388
خبرنامه امیرکبیر: ظهر روز گذشته، دوشنبه، تجمع اعتراض آمیزی در دانشگاه علم و صنعت بر پا گردید. دانشجویان در حمایت از دانشجویانی راهپیمایی می کردند که روز شنبه توسط یکی از راه یافتگان مجلس هشتم و از حامیان دولت،مهدی کوچک زاده، مورد اهانت واقع شده بودند و سپس این فرد تک تک دانشجویان معترض که سوالاتی را در آن جلسه از وی پرسیده بودند به بیرون از جلسه پرتاب کرده بود! و حتی با یکی از دانشجویان برخورد فیزیکی داشته است. وی که در طول جلسه نیز از ادبیاتی سخیف استفاده کرده بود با اهانت به دانشجویان آنان را فاشیست خطاب کرده و از جلسه اخراج کرده بود. لازم به یادآوری است دلیل اعتراض دانشجویان غیر قانونی خواندن این جلسه بوده است. گزارش یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه علم و صنعت در این باره: ” ..روز شنبه پس ازاینکه در نشریه ”آفتاب شب” که از سوی بسیج دانشجویی علم وصنعت به چاپ می رسد خبر حضور دکتر کوچک زاده نماینده مجلس هشتم و یکی از حامیان دولت نهم در دانشگاه به چاپ رسید و این جلسه یک نشست دانشجویی با محوریت پرسش و پاسخ در مورد انتخابات ریاست جمهوری معرفی شده بود، جمعی از دانشجویان با استناد به مصوبه اخیر وزارت علوم در مورد چگونگی حضور افراد و برگزاری نشست ها ی انتخاباتی در دانشگاه ها، این جلسه را غیر قانونی تشخیص داده و تصمیم گرفتند با حضور در محل برگزاری این نشست اعتراض خود را به برگزاری این برنامه یک سویه اعلام کنند. جالب توجه آن است که با وجود ابلاغیه وزرات علوم به تمام دانشگاهها، چگونه است که این برنامه به راحتی مجوز گرفته است در حالی که هیچ تشکل مستقل و منتقدی وجود ندارد که بتواند نشست انتخاباتی برگزار کند. خبرگزاری مهر در تاریخ جمعه دوم اردیبهشت آورد: “محسن اسلامي“ مدیر کل امور فرهنگی وزارت علوم گفت: دو سياست جديد وزارت علوم ممنوعيت سخنراني انفرادي نمايندگان کانديداهاي رياست جمهوري در دانشگاه ها و همچنين جلوگيري از حضور افراد غيردانشگاهي در جلسات سخنراني انتخاباتي است.“ در ساعت ۱۸:۳۰ تعدادی از دانشجویان معترض در سالن کنفرانس ساختمان ۱۵ خرداد به همراه تعدادی از دانشجویان عضو بسیج حضور یافتند. در اوایل جلسه پس از مشاجره لفظی بین کوچک زاده و دانشجویان ،کوچک زاده اعلام نموده بود که این جلسه مختص بسیجیان است و ”من بسیجی، کلا چمکه پوشم. من اصلا به عنوان یک چکمه پوشم که آمدم با رفیقای چکمه پوشم حرف بزنم.“ از ساعت ۱۱:۳۰ امروز از مقابل دانشکده راه آهن دانشگاه علم و صنعت این راهپیمایی اعتراضی آغاز شد و دانشجویان با در دست داشتن پلاکاردهایی با عناوینی چون : “دانشگاه تریبون مداحی دولت نیست” و “دانشجو میمیرد،ذلت می پذیرد” و “رییس انتصابی اخراج باید گردد” و “آیا دانشجو فاشیست است؟” و “ورود چکمه پوشان ممنوع” و “بسیج تنها تریبون دانشگاه!؟” و “بی مسئولیتی رییس انتصابی تا کی؟” و حرکت خود را به سمت دیگر دانشکده ها آغاز کردند. دانشجویان با خواندن سرود “یار دبستانی من” و حرکت از روبروی دانشکده ها دوستان خود را نیز به اعتراض بدین حرکت دعوت می کردند که با استقبال بی نظیری از سوی دانشجویان مواجه شد. دانشجویان پس از گذر از روبروی دانشکده های مواد،شیمی، برق و مکانیک، اندکی روبروی دانشکده صنایع توقف کردند و در این لحظه دانشجویان با صدایی رسا سرود “یار دبستانی” را فریاد می زدند. سپس دانشجویان راه خود را تا رسیدن به سلف های دختران و پسران نیز ادامه دادند و در این لحظات جمعیتی حدود ۲۰۰ نفر همراه شده بودند. این دانشجویان حرکت خود را تا روبروی ساختمان ریاست دانشگاه نیز ادامه دادند و در انجا با خواندن سرود “ای ایران …” و همچنین با خواندن بیانیه ای به این اقدام بسیج در برگزار کردن چنین جلسه ای و برخورد اهانت امیز و دور از فکر کوچک زاده با دانشجویان اعتراض خود را یکصدا فریاد زدند. پس از آن نیز دانشجویان با سر دادن شعار “ورود چکمه پوشان ممنوع باید گردد”، “دانشجو میمیرد ذلت نمی پذیرد” و … مقابل ساختمان ریاست انتصابی دانشگاه اعتراض خود را به گوش وی رساندند و سپس این حرکت تا روبروی سر در دانشگاه نیز ادامه یافت و در انجا بار دیگر با سر دادن فریاد خود و اعلام انزجار از چنین حرکاتی خواستار حفظ حرمت دانشگاه شدند. همچنین بسیج دانشگاه علم و صنعت با انتشار بیانیه ای ضمن پذیرفتن و محکوم کردن سخنان بی ادبانه کوچک زاده و حرکت زشت وی، دانشجویان معترض را متهم به رفتار غیر دموکراتیک! نمودند و تلویحا ایشان را تهدید به برخورد تنبیهی نمودند!! دانشجویان با صدور قطعنامه ای ضمن تقبیح و محکومیت شدید فاجعه رخ داده نسبت به بی مسئولیتی رییس انتصابی در مورد این اتفاق و دانشگاه فروشی وی به طوری که مصالح باندی و گروهی خویش را بر دفاع از حریم دانشگاه و دانشجویان رجحان می دهد، انزجار و اعتراض شدید خود را اعلام نمودند. گفتنی است رییس انتصابی دانشگاه و دیگر مسئولین و اعضای هیئت نظارت دانشگاه از جمله نماینده نهاد رهبری که مجوز این جلسه غیر قانونی را صادر نمودند با سکوتی معنادار تلویحا این حرکت غیرقانونی و غیر انسانی را مورد تایید قرار داده اند.
مهندس حشمت اله طبرزدی
به دلیل نفی هلوکاست و طرفداری از محو اسرائیل از روی نقشه ،امنیت ملی ما را به خطر انداخته است ،ذره ای نیز برای مردم خود دل می سوزاند نه ان چها ر ایرانی این گونه بازداشت می شدند و در زندان می ماندند و نه این یک ایرانی تبار مظلومانه به زندان می افتاد تا یک بار دیگر دستگاه قضایی مضحکه ی عام و خاص شود. هر گاه امور به دست ادم های افراطی افتاد که فقط تا نوک دماغ خود را می بینند و نخبگان دل سوز و گروه های اگاه وملی به کنج عزلت رانده شدند، گزاره ی اول:چند سال پیش و در جریان جنگ امریکا و متحدانش با صدام و حزب بعث عراق، چهار ایرانی به اتهام اقدامات تروریستی در کردستان عراق و از سوی نیرو های امریکایی بازداشت شدند. این چهار نفر به ادعای دولت اسلامی به عنوان دیپلمات در ان کشور فعالیت می کردند. دولت اسلامی اما این اتهامات را رد کرد. اما امریکا همچنان بر ادعای خود پای فشرد و اینک ۵سال است که ان چهار ایرانی در بازداشت به سر می برند. جالب این است که نه محاکمه ی علنی برگزار شده و نه دادگاهی ان هارا محکوم کرده و نه دارای وکیل مدافعی هستند. اما تا هر زمانی امریکا صلاح بداند این چهار تن در زندان خواهند ماند. در این باره البته افکار عمومی تا حدود زیادی قانع شده است که لابد این چهار ایرانی تروریست هستند. یعنی با وجود این که امریکا هیچ لوزومی ندیده است که برای ادعای خود ادله ی محکمه پسند ارایه دهد اما افکار عمومی را علیه خود نشورانده و همچنان حق به جانب عمل می کند. حال این گزاره ی دوم را نیز در نظرداشته باشید:دولت اسلامی حاکم بر ایران یک روزنامه نگاری که پدرش ایرانی است و طی چند سال اخیر در ایران با مجوز ارشاد اسلامی به کار روزنامه نگاری مشغول بوده است را بازداشت می کند و پشت در های بسته اورا محاکمه کرده و به اتهام جاسوسی به ۸ سال حبس محکوم می کند. دولت اسلامی نیز حاضر نیست ادله ی محکمه پسند برای این اقدام خود ارایه دهد اما در این مورد اخیر افکار عمومی به صورت یک پارچه این دولت را محکوم می کند. در مورد اول دولت امریکا در سطح رییس جمهوری از اقدام نیروهای خود در بازداشت ان چهار تن ایرانی دفاع کرده و همچنان بر درستی تصمیم خود اصرار می ورزند. در مورد دوم نه تنها رییس جمهوری امریکا خواهان ازادی ایرانی تبار زندانی می شود بلکه رییس جمهوری اسلامی و رییس قوه ی قضاییه ی اسلامی نیز منفعلانه خواهان اعاده ی دادرسی عادلانه هستند!در واقع نه تنها افکار عمومی بلکه روئسای جمهوری هر دو کشور متخاصم خواهان رعایت حقوق زندانی و بلکه ازادی ان می باشند. من با طرح این دو گزاره ،چند پرسش منطقی خطاب به هواداران رژیم اسلامی و نیرو های منصف در دستگاه های امنیتی را طرح خواهم کرد. پرسش اول این است:ایا به نظر شما که بر این باور هستید که دستگاه امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی جز بر موارین درست حقوقی و اسلامی و علوی عمل نمی کند، چرا این رفتار متناقض در برخورد با دو پرونده ی اخیر بروز کرده است؟چرا در پرونده ی چهار ایرانی فقط دولت اسلامی خواهان ازادی ان چهار ایرانی است و افکار عمومی ساکت است؟مگر نه این است که امریکا نیز در روش دستگیری و محاکمه، همچون دولت اسلامی عمل کرده و هیچ ادله ی محکمه پسند ارایه نداده است؟ ممکن است پاسخ شما این باشد که امریکا به دلیل قدرتمندی اش این گونه عمل کرده و این به مفهوم حقانیت برخورد ان ها نیست. در این صورت پرسش بعدی سر بر می اورد:پس اگر چنین است چرا در پرونده ی دوم، دولت اسلامی و حتا رییس قوه نیز با دولت امریکا و افکار عمومی همنوا می شوند؟مگر نه این است که در پرونده ی اول این زور امریکا ست که حرف اول را می زند و در پرونده ی دوم -البته به زعم شما- این حقانیت و عدالت علوی است که خانم صابری را محکوم کرده است؟بنابر این اگر این منطق صحیح است چرا مسئولین اسلامی عقب نشینی کرده و حق را فدای قدرت و مصلحت کرده اند؟ چرا امریکا و غرب توانسته اند در پرونده ی رکسانا صابری افکار عمومی را تا ان جا با خود موافق سازند که دولت اسلامی تحمل ایستادگی نداشته و در یک پرونده ی به اصطلاح حقوقی-امنیتی دست به عقب نشینی زده است اما در پرونده ی ان چهار ایرانی حتا افکار عمومی در داخل کشور پشت سر مسئولین اسلامی قرار نگرفته است؟چرا باید در دو پرونده که در هر دو طرف متهمان این دو پرونده ایرانی هستند و در هر دو مورد دولت ها به شیوه ی غیر حقوقی برخورد کرده اند ،یکی در تهییج افکار عمومی دست برتر را داشته باشد و دیگری که خودش را نماینده ی خدا و اجرا کننده ی عدالت قلمداد می کند،این گونه منفعل عمل نماید؟دوستان عزیز بپذیرید که دلیل قانع کننده ای ندارید. من البته اگر بخواهم از جانب عوامل اثر گذار و قدرتمند در سیستم سیاسی-امنیتی و حقوقی ایران حرف بزنم خواهم گفت:این یک بازی قدرت برای تداوم حکومت است. داستان ایین دادرسی و حمایت از حقوق انسان و دفاع از امنیت ملی و سخن از عدالت اسلامی یک سر پوش است.هرگاه قدرت را در خطر ببینیم فورا عقب نشینی کرده و ان چهار ایرانی نیز فدای حکومت ما!اما اگر بخواهم با کسانی از طرفدارن حکومت یا منصفانی که در دستگاه امنیت حضور دارند سخن بگویم به ان ها خواهم گفت که به شدت سر کارید! دوستان گرامی این اولین بار نیست که تناقض های درونی این حکومت رو می شود. به راستی که برای شما متاسفم. در حالی که امیر حشمت ساران و امید رضا میر صیافی در زندان جان می دهند و دولت اسلامی دم بر نمی اورد اما اقای رییس جمهور اسلامی و مهرگستر برای خاطر به دست اوردن رضایت دولت امریکا که شیطان بزرگش می نامد به دستگاه قضایی نامه می دهد و از انها درخواست محاکمه ی عادلانه می کند. ایا این تبعیض نیست؟ایا این دخالت به نفع طرف قدرتمند و سکوت در برابر طرف ضعیف نیست؟تا کی قرار است کور کورانه از این دستگاه حمایت کنید؟مطلبی را مورد استناد قرار می اهم که می دانم در مورد ان حساسیت مضاعف دارید: من اگر چه-امروز- اشغال سفارت امریکا را یک اقدام صد درصد اشتباه و بر خلاف منافع ملی تفسیر می کنم -چون ان روز مثل ملیون ها ایرانی از ان حرکت دفاع می کردم-و به ویژه به اسارت در اوردن کارکنان سفارت را یک اقدام ضد بشری تلقی می کنم، اما به یاد می اورم ان روز دانشجویان خط امام مدعی بودند که این کار را به دلیل پاسخ به زور گویی های دولت امریکا انجام داده و اتفاقا از سوی ملیون ها ایرانی انقلابی مورد حمایت قرا گرفتند.به همین دلیل این دولت دموکرات حاکم بر امریکا بود که در برابر ایرانیان نا توان بود. اما امروز به برکت عملکرد ضد مردمی حکومت اسلامی، مردم ایران تا انجا از دولت و حکومت جدا شده اند که از دولت نخواسته اند در مورد سرنوشت ان چهار زندانی اقدام موثری انجام دهد. برعکس از اوبامای دموکرات به جهت دفاع از خانم صابری حمایت می کنند.اگر دولت اسلامی در گفتار خود صادق بود و اگر اقای خامنه ای تا این اندازه از مردم فاصله نگرفته بود و اگر در ایران برای حقوق بشر ارزشی قایل بودند و اگر مردم حق شرکت در سرنوشت خود را می داشتند ،ملت ایران تا این اندازه ضعیف نمی شد.دولتی که از ملت جدا شد تا این اندازه ضعیف می شود که یک ایرانی را به اتهام واهی به زندان می اندازد تا یک دولت خارجی برای ازادی ان اولتیاتم بدهد و دولت اسلامی اجابت نماید.دولتی که از مردم جدا شده و با زور سرنیزه ان ها را خاموش نگه می دارد و برای جان شهروندان خود هیچ ارزشی قایل نیست اما در برابر فشار دیگران به ذلت تن می دهد نمی تواند به پشتیبانی ملت خود دلگرم باشد. روزی دانشجویان خط امام -هر چند اشتباه-سفارت امریکا را به اشغال در می اورد و ۴۰۰ امریکایی را به گرو گان می گیرند و دولت دموکرات امریکا امکان هیچ اقدامی را ندارد. روز دیگر همین حزب دموکرات به عنوان دولت حاکم در امریکا با یک اشاره دولت اسلامی را وا می دارد تا فورا به جنب و جوش بیفتد و در جهت خواسته ی دولت امریکا به تصحیح اقدامات به ظاهر حقوقی خود بپردازد. به راستی که در پرونده ی خانم صابری دستگاه قضایی-امنیتی جمهوری اسلامی برای چندمین بار بی اعتبار شد.دستگاهی که قرار بود پشتیبان ضعیفان باشد اما به دلیل اشتباه های مکرر و انحراف از حق و قانون و مردم، مجیز گوی قوی ها شد!ایا اگر درخشندی و خرسندی و کبودوند و اصانلو و اکبر محمدی و... نیز شهروند امریکایی بودند و اگر غرب حامی ان ها بود ،دولت اسلامی با ان ها این گونه عمل می کرد؟ایا هنوز ادعای مستقل بودن و علوی بودن و مردمی بودن دارید؟ایا هنوز مدعی طرفداری از ضعیف و زیر ستم را دارید؟ایا هنوز مدعی هستید که مخالف تبعیض هستید؟به راستی اگر دخالت رییس جمهوری اسلامی در یک پرونده ی به ظاهر حقوقی به نفع زندانی است چرا باید همه ی زندانیان ایرانی اعم از سیاسی و غیر سیاسی از چنین حق یا امتیازی به بهره باشند؟ ایا من و امثال من با مشاهده ی این تبعیض ها و تناقض ها حق نداریم بگوییم:ای کاش ما هم شهروند امریکایی بودیم؟من که سال ها ست که به دروغ های این دستگاه پی برده و به افشاگری و مبارزه علیه ان رو اورده ام اما از طرفداران سینه چاک عدالت علوی این پرسش را دارم که به راستی این همه تبعیض و بی عدالتی و دروغ وتبلیغ به نام دین و عدالت تا کی؟ من هم برای ان چهار ایرانی ناراحت هستم و هم برای این یک ایرانی تبار.من بر این باورم که اگر دستگاه حکومت تا این اندازه از مردم و حق و عدالت جدا نشده بود و تا این اندازه در جهان به بدرفتاری شناخته نشده بود و رییس جمهورش به جای دل سوزی بیش از قاعده برای مردم فلسطین تا ان جا که برای دفاع از توهماتی که از ان به حقوق فلسطینیان تعبیر می کند منافع ملی و بلکه به دلیل نفی هلوکاست و طرفداری از محو اسرائیل از روی نقشه ،امنیت ملی ما را به خطر انداخته است ،ذره ای نیز برای مردم خود دل می سوزاند نه ان چها ر ایرانی این گونه بازداشت می شدند و در زندان می ماندند و نه این یک ایرانی تبار مظلومانه به زندان می افتاد تا یک بار دیگر دستگاه قضایی مضحکه ی عام و خاص شود. هر گاه امور به دست ادم های افراطی افتاد که فقط تا نوک دماغ خود را می بینند و نخبگان دل سوز و گروه های اگاه وملی به کنج عزلت رانده شدند، باید شاهد شرایط بدتر از این نیز بود. به راستی که استقلال قوه ی قضاییه از دولت داخلی و دولت خارجی در پرونده ی اخیر به خوبی نمایان شد؟!
امروز دوشنبه 7 اردیبهشت حسب فراخوان کانون صنفی معلمان ایران، هزاران تن از معلمان کشور در اعتراض به عدم اجرای قانون و سایر مطالبات صنفی با امتناع از حضور بر سر کلاسهای درس دومین روز و مرحله از فراخوان مذکور را به اجرا گذاردند.کانون صنفی از دریافت گزارشات اجرای اعتراضات مذکور در شهرهای تهران، کرج، شهریار، رباطکریم، رشت، همدان، سنندج، کرمانشاه ،علی گودرز، میاندوآب، سقز، ایلام، دیواندره، ساوجبلاغ، اصفهان، مشهد، بجنورد، بندرعباس، شیراز، مریوان، اراک، ملایر، اردبیل، وبسیاری دیگر از شهرهای کشور خبر می دهد.همچنین گزارشات دریافتی حاکی از احضار آقای مختار اسدی، عضو کانون صنفی معلمان ایران و فعال حقوق بشر به اداره اطلاعات غرب استان است. در همین رابطه اخبار غیررسمی در خصوص بازداشت گودرز شفیعیان از فعالان معلم خبر می دهند.حسب فراخوان کانون صنفی معلمان ، فردا در سومین مرحله این اعتراضات معلمان از حضور در مدارس امتناع خواهند نمود و در صورت عدم حصول نتیجه اعتراضات خود را با برنامه های جدید در هفته معلم اعلام خواهند داشت.
روز پنجشنبه دهم اردیبهشت پیش از آغاز گرد همآیی ها، از ساعت 3 تا 5 پس از نیم روز قرار شده است همه هواداران در سراسر ایران بادکنک هاو بالون هایی با به سه رنگ سبز و سفیدو قرمز(رنگ پرچم ایران) هوا کنند. آغاز فرستادن این بالون ها درست سرساعت سه خواهد بود فرصت استثنائی پدید آمده است. حضور در اجتماع 10 اردیبهشت می تواند کلید حل بسیاری از مشکلات باشد. شما هموطن عزیز که در رویدادهای گذشته همراه بوده اید برای شرکت در این مراسم در شهر خودتان براساس محل اعلام شده حضور بهم رسانید و با سایر دوستان جنبش آشنا شوید. فراموش نکنید از وسیله های مختلف خبر اجتماع 10 اردیبهشت در اعتراض به گرانی- در حمایت از کارگران- در حمایت از معلمان و دانشجویان به دیگران اطلاع دهید.
بنيانگذار نظام اسلامي سي سال قبل در حضور ملت ايران و خبرنگاران خارجي كه حاضران و شاهدان عصر بودند، يك سري تعهدات اعتقادي، اقتصادي، اعتباري و اجتماعي را به گردن گرفت و سبب قيام ملي و پيروزي نهايي گرديد. اين قول و قرارها در حكم يك معامله پاياپاي بوده است كه تا وقتي حاكم به قرارهايش پايبند باشد حكومتش مشروع و قانونی می باشد ولی چنانچه از چارچوب منعقده عدول كند، مشروعيت و مقبوليت قانوني آن منتفي می گردد و صاحبان اين مرز و بوم حق دارند به تشكيل حكومت ديگري مبادرت نمايند.تمام وعدههايي كه پيشواي جمهوري اسلامي در آغاز تاسیس نظامش داده است، در آرشيو خبري بنگاه هاي معتبر و معروف رسانهاي دنيا موجود است و در تقويم صوتي و تصويري اين كشور نيز مثبوت ميباشد كه اهم آنها شعار ثبت شده "استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي" است.
8 اردیبهشت 88
روحانی زندانی، آیت الله بروجردی نامه ای را خطاب به دبیرکل سازمان ملل متحد به مجموعه ارسال نموده اند که عیناً در ذیل می آید. عاليجناب، آقاي دكتر بان كي مون دبير كل محترم سازمان ملل متحد درود بر شما و سلام بر آن جايگاه مقدس حمايت از منافع ملت هاي جهان احتراما به عرض می رسانم اينجانب یک پيشواي مستقل ديني ميباشم که به خاطر ناصحيح بودن امتزاج ديانت با سياست، به حكومت اسلامي ايران اعتراض كردم زیرا اين التقاط ناروا را مخل آسايش مردم كشورم مي ديدم. اکنون چند سالي است كه اسير زندان هاي مخفي و مخوف رژيم مدعي معنويت و جمهوريت مي باشم و در وضعيت حادي از بيماري هاي روحي و جسمي قرار گرفته ام. من شما را كه در رأس مهمترين و بزرگترين نهاد قانوني و حقوقي و انساني جهان قرار داريد، به داوري ميگيرم و شكوائيه ملت را به حضورتان معروض ميدارم تا آن را در دادگاه عالي حقوق بشر آن سازمان محترم، مطرح نمائید. انتظار می رود به این دادخواهي تاريخي توجه شود و منافع ايرانيان مظلوم و بی پناه در داخل و خارج تأمين و رفع ستم از آنها گردد. بنيانگذار نظام اسلامي سي سال قبل در حضور ملت ايران و خبرنگاران خارجي كه حاضران و شاهدان عصر بودند، يك سري تعهدات اعتقادي، اقتصادي، اعتباري و اجتماعي را به گردن گرفت و سبب قيام ملي و پيروزي نهايي گرديد. اين قول و قرارها در حكم يك معامله پاياپاي بوده است كه تا وقتي حاكم به قرارهايش پايبند باشد حكومتش مشروع و قانونی می باشد ولی چنانچه از چارچوب منعقده عدول كند، مشروعيت و مقبوليت قانوني آن منتفي می گردد و صاحبان اين مرز و بوم حق دارند به تشكيل حكومت ديگري مبادرت نمايند. تمام وعدههايي كه پيشواي جمهوري اسلامي در آغاز تاسیس نظامش داده است، در آرشيو خبري بنگاه هاي معتبر و معروف رسانهاي دنيا موجود است و در تقويم صوتي و تصويري اين كشور نيز مثبوت ميباشد كه اهم آنها شعار ثبت شده "استقلال - آزادي - جمهوري اسلامي" است. اينك به نمايندگي از سوي آحاد مردم كه به گواهي عكس ها و فيلم هاي جلساتم همواره ده ها هزار تن از فرزندان اين آب و خاك در زمانی که اجتماع بيش از چند نفر ممنوع بوده در بزرگترين استاديومهاي ورزشي به سخنانم گوش ميدادند، از شما كه دادرس ستمديدگان هستيد ميخواهم تا اجلاسي را متشكل از حقوقدانان و اسلامشناسان فراهم آوريد تا در زمينه اجرا نشدن تعهدات اوليه باني اين رژيم، مباحث قانونی، حقوقي، انسانی و مذهبي همه جانبهاي را به كار گيرند و تكليف ادامه حكومت و يا تغيير آن را به همه پرسي آزاد گذارند تا بعد از سي سال، نسل قديم و جديد ايران، رأي مستقل، مختار و محك خوردهاش را به عرصه حاكميت خويش برساند. بنابراين، مسؤليت الهي، وجداني و جهاني برگزاری اين رفراندوم خطير را معطوف به شما می دانم و نجات ملت نجيب و شريف ايران را در تمامي نقاط اين كره خاكي، از سازمان ملل متحد مطالبه دارم.
با سپاس سيد حسين كاظميني بروجردي
توضیح مجموعه : مسئولیت محتوای نامه های منتشره بر اساس اصل آزادی بیان تنها بر عهده نویسنده آن می باشد
وبلاگ ما هستیم فریمان به دست مزدوران گمنام امام زمان هک شد. بیایید از سرویسهای بلاگفا، پرشین بلاگ و سایر سرویسهایی که تمام یا بخشی از سرورشان در ایران است استفاده نکنیم و این سرویسها را بایکوت کنیم.
داستان فروش بهترین نوع پرتغال دنیا یعنی پرتغال یافا یا جافا در ایران مشغولیت دولت احمدی نژاد شده است. در تاریخ پر فراز و نشیب ایران می خوانیم که دوران انحطاط جکومتهای قبل با فساد شروع شده است و با هرج و مرج و قیامهای مردمی به پایان رسیده است. امروز به نظر می رسد که دوران انحطاط جمهوری اسلامی به بلوغ خود می رسد.
در حالي که وزير بازرگاني از وعده پاداش ميلياردي براي فردی که ثابت کند وزارت بازرگانی مجوز واردات اين همه پرتقال اسرائيلي را صادر کرده؛ داده، خبرنگار «تابناک» پرتقالفروش! مذکور را پيدا کرد. به رغم ادعاي محمدرضا نادري معاون امور گمرکي گمرک، با رد امکان واردات رسمي پرتقال اسرائيلي به داخل کشور اعلام کرده که «چنين چيزي امکان ندارد؛ چراکه صاحب کالا براي واردات اسناد آن را به گمرک ارائه مي دهد و مبدا کالا و حتي اينکه اين محصول در کجا توليد شده مشخص است.» و همچنین تکذیب ورود این محصولات کشاورزی از مبادی رسمی کشور، اطلاعات رسيده به خبرنگار «تابناک»، حکايت از آن دارد که اين محموله هنگفت مرکبات اسرائيل، از گمرک بندرعباس وارد کشور شده و همه مسئولان گمرک نيز از واردات محموله مرکبات آگاهي داشتهاند و احتمالا تنها از اسرائيلي بودن آنها آگاه نبودهاند. بنا بر اين گزارش، واردات اين همه پرتقال جعلي توسط «ا. ق. ج»، بزرگترين واردکننده موز، انجام گرفته و اين پرتقالها هم از کانال سبز گمرک بندرعباس عبور کردهاند. لازم به ذکر است، گمرک کشور براي تسهيل واردات، اقدام به کانالبندي مجاري واردات و ترخيص کالا و تقسيم آنها به کانالهاي سبز، زرد و قرمز کرده است. در کانال سبز گمرک، نه اسناد و مدارک و نه کالاي ورودي چک نميشود و با حسن اعتماد به واردکننده، اجازه ترخيص کالا صادر ميشود. در کانال زرد، تنها اسناد و مدارک کالا بررسي شده و در کانال قرمز هم اسناد و هم خود کالا مورد بررسي بازرسان گمرک کشور قرار ميگيرد. اين در حالي است که بررسيهاي خبرنگار «تابناک» از حسن اعتماد گمرک کشور به اين واردکننده موز، براي واردات پرتقال اسرائيلي تحت پوشش چيني حکايت دارد. گفتني است، هماکنون چند تن از معاونان گمرک کشور به بندرعباس رفتهاند تا از نزديک به بررسي چگونگي واردات و ترخيص اين مرکبات بپردازند. همچنين رئيسجمهور براي بررسي دقيق اين اشتباه و برخورد شديد با خاطيان دستورهايي را صادر کرده است.
کوروش گلنام یکشنبه 6 اردیبهشت 1388 ـ 26 آپریل 2009
گام هایی بزرگ تر
مردم ایران می روند که گام هایی بزرگ تر، گام های استوار تر و نهایی تر را برای آزادی خود بر دارند. پشتیبانی از جنبش ملی ما هستیم وگسترش هر روز بیشتر این جنبش و پبوستن شمار بیشتری از شخصیت های سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی چه در درون و چه در بیرون از میهن به این جنبش، که بر شمار آنان نیزافزوده می شود، نشان روشنی بر این خواست واراده مردم ایران است. دهم اردیبهشت از سوی جنبش ملی ما هستیم، روز اعتراض به گرانی، روز پشتیبانی از دانشجویان، کارگران، معلمان وحتمن پشتیبانی از زندانیان سیاسی و دیگر بی گناهان ویا قربانیان نابسامانی های اجتماعی گرفتار در زندان ها اعلام شده است. گروه آخر یعنی قربانیان نابسامانی های اجتماعی گرفتار در زندان ها که زندانیان غیر سیاسی وعادی نامیده می شوند، خود زاییده در بستربی لیاقتی ها، بی برنا مگی ها، نادانی ها، خشونت هاو فشار وزورگویی ها ونبود دادگری و دادگستری درحکومت اسلامی هستند. جنبش ملی ما هستیم نه تنها از همه هواداران خود که ازهمه مردم دل سوخته و تشنه آزادی و دادگری در ایران، خواستار شرکت در گردهمایی های گسترده ده اردیبهشت شده ست. مردم می باید به سرکوب گران و زور گویان، به پایمال کنندگان آزادی های فردی و اجتماعی خود، به دروغ گویان و نیرنگ بازان و پرونده سازان، به برباد دهندگان سرمایه های ملی خود، به بدنام کنندگان نام ایران و ایرانی، به جاه خواهان برده قدرت؛ استوارتر، همگام تر وگسترده تر از گذشته، نیرو و توان شکننده خود را نشان داده و فریاد سر دهند که بیش از این سرکوب و سرافکندگی را نخواهند پذیرفت. این روز روز فریاد ایرانی برای آزادی و رهایی علیه ستم گری حکومت سرکوب گری است که سی سال است که با هر نیرنگی خواسته است خود را زیر نام"جمهوری" پنهان کند. فریاد بر علیه حکومتی است که بزرگترین دشمن"جمهوری" است. فریاد بر علیه یک سیستم مافیایی خودکامه بنام "ولایت فقیه" است. فریاد برای تعین سرنوشت خود و گشایش راه برگزاری یک همه پرسی است تا روشن شود که آیا مردم ایران چنین حکومتی را می خواهند یا از داشتن آن خسته، جان به لب رسیده، سرافکنده و شرمسار هستند. این فریادی است به همسایگان ایران و به همه مردم جهان که ایرانی با هیچ سرزمین و با هیچ مردمانی دشمنی نداشته و دشمن نیست. فریادی است به همه جهانیان که ایرانی نه خشونت خواه است، نه دشمن خو و نه دشمن ساز. فریادی است به نشانه جدایی کامل بیشترین بخش خرد کننده جامعه ایران از این حکومت بدنام و نفرت انگیز. بیش از این اجازه ندهیم بزرگترین پرسشی که ایرانیان سال ها و به ویژه در این روزهای سخت و سرنوشت ساز از خود داشته ودارند این است که: تا به کی؟ تا به کی این روند نابود کننده وشرم آور برای هر ایرانی میهن پرست وآزادی خواه باید وجود داشته باشد؟ شما در کجای دنیا سراغ دارید که با وجود این درآمدهای افسانه ای نفت وگاز، در کشوری چنین ثروتمند مردمانی چنین در تگنا وفشار وگرفتاری و ناداری زندگی کنند؟ در کجا می توانید کشوری را بیابید که دارای دو ارتش رسمی هر یک با سه نیروی زمینی، دریایی و هوایی جداگانه بوده، یک ارتش نیمه رسمی دیگر و ده ها سازمان ونیروی نظامی/ امنیتی دیگر داشته باشد؟ در چه کشور ثروتمندی همه راه ها ودرهای کار وکوشش را به روی جوانان بسته اند تا آنان مجبور شوندیا در سپاه، یا در بسیج، یا در ارتش، یا در نیروی انتظامی، یا در نیروهای لباس شخصی و یا دیگر گروه های گوناگون سرکوب گر و امنیتی به کار پرداخته، وابسته و زیر کنترل شدید حکومت باشند؟ در کجای دنیا سراغ دارید که خود حکومت و وابستگان آن پخش کننده مواد مخدر در جامعه بوده و میلیون ها جوان را که زیر فشار های اجتماعی، بیکاری، ناداری، سرکوفت و سرشکستگی خرد شده اند را آلوده و معتادنموده باشد تا توان کوشش های سیاسی/اجتماعی را ازآنان بگیرد؟ و این همه ماجرا نیست! و این همه ماجرا نیست. ما که در بیرون از مرزها به سر می بریم، بارها از سوی مردمان این سرزمین ها نیز مورد پرسش قرار گرفته وهم چنان مورد پرسش قرارمی گیریم که چگونه ممکن است مردمانی باچنین سرکوب، شکنجه، سرافکندگی، نابسامانی، بی دادگری، دروغ ونیرنگ بازی های هر ورزه به سر برده و برای رهایی خود به پا نخیزند؟ شاید هم میهنان نتوانند بپذیرند اگر نگارنده بگوید گاه خبرهای دردناک ایران را درک نمی کنند و یا می پندارند ما نقل کنندگان خیال بافی نموده و یا آگاهی نادرست می دهیم ولی زمانی که سندهای دردناک و دیوانه کننده در باره سنگسار، شلاق و شکنجه، حلق آویز کردن ها و چشم در آوردن ها و تجاوز ها، که اینک فیلم های همه آن ها موجود است، رامی بینند، چنان دچار اندوه شده و چنان هراسی بر چهره آنان می نشیند که باید دید و بود تا آن را حس ودرک کرد! با وجود آن که سند ها را هم می بینند ولی باز هم باوربه کاربرد چنین خشونت ها برایشان سخت است. آخر این همه رذالت، درندگی و نیرنگ بازی در قرن بیست و یکم آن هم از سوی حکومتی که "خدا و خدا پرستی" از زبانش نمی افتد را چگونه باور کنند ؟چگونه می شود که آقایان از مدرن ترین دست آوردهای غرب پیشرفته استفاده می فرمایند و لی قانون های دوران بربریت هزار وچهار سد(صد) سال پیش تازیان را به مردم ما تحمیل می کنند(همه نیز می دانیم که خود به دور از اجرای این قانون های ضد انسانی هستند). نگارنده گفته است و باز هم می گوید که آقایان اگر این قانون های دوران بربریت را در ایران اجرا می کنند همآنند همآن دوران نیز باید زندگی کنند. باید شتر سوار شوند و نه هواپیمای ویژه و شخصی، نه اتوموبیل های ضد گلوله! نه با استفاده از هزاران دستگاه های ساخت شیطان های بزرگ و کوچک؟ همین زیر بنا های هسته ای تراوش مغزهایی است که در دنیای کفر پرورش یافته اند و یا در آن جا دانش اندوخته اندنه حوزه علمیه قم یا کربلا و نجف. دیگر نباید فریب خورد در این روزها سخن از کاندیداتوری محسن رضایی نیز به میان آمده است. همین یکی را کم داشتیم و حقیقتن باید به حال این مردم گریست. یک متهم به جنایت که اخطار قرمز پلیس جهانی( اینترپول) در باره اش صادر شده است و پایش را در کشورهای امضا کننده عضو پیمان های امنیتی بگذارد، دستگیرش می کنند، جسارت کرده و می خواهد خودش را کاندید ریاست جمهوری کند! آن دیگران هم تفاوتی با این دیگری ندارند چون همه شریک در جنایت ها هستند. مردم به هیچ رو دیگر نمی باید فریب بخورند. چه فرقی بین کروبی وموسوی و احمدی نژاد هست؟ همه اساس این رژیم سرکوبگر و ویرانگر را پذیرفته و تعهد می دهند که همیشه به آن وفا دار باشند و مگر جز این است؟ کروبی ای که در گزینش دوره پیش، بنا به گفته خودش، در مدت چند ساعت که خواب تشریف داشتند، رأی هایش را دگرگون کردند و رقبا در حاکمیت آن را که می خواستند آورند، کروبی ای که با یک حکم حکومتی از زبان می افتد، امروز وعده هایی می دهد که حتا خودش هم نمی تواند آن را باور کند! آن چه اینک همه می دانند، حتا در درون خود حکومت، این است که این رژیم با این ساخت مافیایی که دارد، دگرگون ناپذیر است و دگرگونی در خود را مرگ خود می داند. راه مردم ما رسیدن به یک همبستگی ملی است تا این حکوت را از سر راه بردارند. هر روز که در این امر تاخیر شود، مردم و میهن ما بیشتر به خطر جنگ و فروپاشی نزدیک تر می شوند. زمان خوش خیالی ها و فریب خوردن ها به پایان رسیده است. باید به نیروی شکننده خود باور کنیم. این رژیم پایه هایش پوشالی است و بخش بیشتر نیروهای وابسته اش در نخستین مجال به مردم خواهند پیوست. خود را بیشتر باور کنیم و ده اردیبهشت امسال را به روزی تاریخی تبدیل کنیم!
شهرام همایون، مدیر تلویزیون کانال یک و سخنگوی جنبش ما هستیم، در حالیکه تلویزیونش بار دیگر مورد هجمه پارازیتهای جمهوری اسلامی قرار گرفته بود، در برنامه روز دوشنبه 7 اردیبهشت، با صلابت همچون همیشه از هواداران این جنبش خواست، تا در روز 10 اردیبهشت در ساعت 3 بعد از ظهر با پر کردن بادکنکهایی به سه رنگ سبز و سفید و قرمز از گاز هلیوم و فرستادن آن به هوا از روی پشت بام های منازل به استقبال ساعت پنج بعد از ظهر همان روز و تظاهرات علیه گرانی بروند. شایان ذکر است تلویزیون کانال یک همچنان از طریق کانال شش از ساعت 30/4 عصر تا 30/9 شب به وقت ایران قابل مشاهده است.
دوست عزیز
فرصت استثنائی پدید آمده است. حضور در اجتماع 10 اردیبهشت می تواند کلید حل بسیاری از مشکلات باشد.
شما هموطن عزیز که در رویدادهای گذشته همراه بوده اید برای شرکت در این مراسم در شهر خودتان براساس محل اعلام شده حضور بهم رسانید و با سایر دوستان جنبش آشنا شوید. فراموش نکنید از وسیله های مختلف خبر اجتماع 10 اردیبهشت در اعتراض به گرانی- در حمایت از کارگران- در حمایت از معلمان و دانشجویان به دیگران اطلاع دهید.
10 اردیبهشت روز تولد است.
10 اردیبهشت را فراموش نکنیم.
شهرام همایون
بيانيه اعتراضي دفتر تحکيم وحدت - دوشنبه 7 اردیبهشت 1388 [2009.04.27]
شيرين کريمي
دفتر تحکيم وحدت، فراگير ترين تشکل دانشجويي دانشگاه هاي ايران طي بيانيه اي ضمن اعتراص به ادامه بازداشت دانشجويان و ورود نيروي انتظامي به دانشگاه تربيت معلم، تاکيد کرد که "جرم دانشجويان اين است که چرا به فضاي خفقان در دانشگاه اعتراض کرديد؟ چرا بعد از اينکه با بولدوزر دفتر انجمن تان را با خاک يکسان کرديم باز زنده ايد و اعتراض مي کنيد؟ چرا دانشگاه را پادگان نمي خواهيد؟ چرا دروغ هاي دولت نهم را افشاء مي کنيد؟...اينها دلايل حبس و تعليق و به بند کشيدن عزيزانمان است. چرا اعتراض مي کنيد؟"
نويسندگان بيانيه با تاکيد بر اينکه "گر چه مسلخ را قناريان عاشق سكني شده است. گر چه پنجره ها رو به تهي باز مي شوند و درختان را شور بهار مرده، گرچه صداي پاي هيچ سوار عاشقي خواب جاده را بر نمي آشوبد و ثانيه ها را رمق زنده ماندن نيست، گر چه شكوه دلاوري مرده، بغض حنجره هايمان را ميهمان اند و سوداي هيچ شرري در شريان هاي خشكيده ي بودن مان نيست ولي دريغا اگر شور انسانيت لحظه اي از دل هايمان و شوق آزادي لحظه اي از برابر ديدگانمان رخت بر بندد" نوشته اند: "حدود دو ماه از بازداشت دوستانمان عباس حکيم زاده، نريمان مصطفوي، مهدي مشايخي و احمد قصابان مي گذرد. بازداشت اين دانشجويان در شش اسفند ماه گذشته در حالي روي داد که دانشجويان شجاع پلي تکنيک انتقاد خود را نسبت به سوء استفاده از شهدا با دفن پيکر آنان در دانشگاه نشان دادند. اما اين بهانه اي شد براي برخورد با دانشجوياني که در آن ماجرا حضور نداشتند ولي باز هم دستبند ظلم و بي عدالتي بر دستانشان نشست و انفرادي سلول هاي اوين نصيبشان شد. اين در حالي بود که پيش از آن مجيد توکلي، کوروش دانشيار، اسماعيل سلمانپور و حسين ترکاشوند نيز به بهانه حضور در محل برگزاري بزرگداشت مهندس بازرگان بازداشت شده بودند".
جرم ما اعتراض به خفقان است
در ادامه بيانيه دفتر تحکيم وحدت آمده است: "جرم دانشجويان اين است که چرا به فضاي خفقان در دانشگاه اعتراض کرديد؟ چرا بعد از اينکه با بلدوزر دفتر انجمن تان را با خاک يکسان کرديم باز زنده ايد و اعتراض مي کنيد؟ چرا دانشگاه را پادگان نمي خواهيد؟ چرا دروغ هاي دولت نهم را افشاء مي کنيد؟ چرا چشمتان را بر دروغ هاي «عامل تبعيض و فساد» نبستيد؟ اينها دلايل حبس و تعليق و به بند کشيدن عزيزانمان است. چرا اعتراض مي کنيد؟ اين شاه بيت مطلب است".
اين بيانيه مي افزايد: "بازداشت هشت دانشجو از يک دانشگاه نتوانست احساس نفرت و کينه ورزي اقتدارگرايان و تماميت خواهان نسبت به دانشگاه اميرکبير را ارضا نمايد و نيروهاي امنيتي ياسر ترکمن، عضو ديگري از انجمن اسلامي اين دانشگاه که پيگير وضعيت دانشجويان بازداشت شده بود را نيز بازداشت کردند. آنان که پس از ماه ها فشار به دانشجويان زنداني به نتيجه و اعترافات مجعول دست نيافتند، سراغ مسعود دهقان عضو سابق انجمن اسلامي اميرکبير رفتند".
بيانيه تحکيم در ادامه تاکيد مي کند: "بازداشت يک فرزند شهيد آن هم به اتهام اعتراض به تدفين شهدا در دانشگاه ها و پادگاني ساختن فضاي دانشجويي، لکه ننگي است که تا ابد بر پيشاني دولت مهرورز خواهد ماند".
اين بيانيه سپس ضمن ابراز نگراني در مورد وضعيت دانشجويان بازداشت شده اعلام مي کند: "دو ماه است که عباس حکيم زاده عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت براي اعتراف هاي مجعول تحت فشار است و اگر اينگونه نيست پس چه بي رحمي و قانون گريزي گزافي است که نگذاشته اند وي حتي يک بار با خانواده اش صحبت کند؟ اگر فشار و شکنجه روحي و شايد هم جسمي براي گرفتن اعتراف نيست پس چه چيزي باعث شده اين فرزندان شجاع دانشگاه همچنان در بند و حصر بمانند بي هيچ چشم اندازي از آزادي؟".
نيروي انتظامي به دنبال 18 تير استدر اين بيانيه در ادامه ضمن ابراز نگراني از بازداشت يک دانشجوي دانشگاه تربيت معلم ـ شبنم مدد زاده، عضو انجمن اسلامي دانشگاه تربيت معلم ـ در مورد ورود نيروي انتظامي به دانشگاه تربيت معلم هشدار داده است: "در روزهاي گذشته نيز نيروهاي انتظامي وارد دانشگاه تربيت معلم کرج شده و در اقدامي خودسرانه با شليک تير هوايي به تهديد و ارعاب دانشجويان پرداخته است. تاخت و تاز اين چنيني نيروهاي انتظامي دانشگاه را تبديل به عرصه اعتراضات حق طلبانه دانشجويان نموده و در ذهن ها روز هاي تلخ هجده تير را که نيروهاي انتظامي درهاي دانشگاه را به روي خود باز ديده و امنيت را از دانشجويان ربودند، يادآوري مي کند".
اين بيانيه مي افزايد:"ورود نيروهاي امنيتي و انتظامي به فضاي دانشجويي امري غيرقانوني و محکوم است و عاملين اين حرکات گستاخانه بايد محاکمه و مجازات شوند. همچنين محمد پور عبدالله نيز که از دانشجويان طيف چپ ميباشد نزديک به سه ماه است که در بازداشت به سر مي برد و مرتبا از زندان اوين به قزل حصار و بالعکس منتقل مي شود که اين اقدامات نشاندهنده افزايش فشار به وي جهت پذيرفتن اتهامات واهي است."
خوش رقصي انتخاباتي
دفتر تحکيم وحدت در ادامه اين بيانيه با اشاره به نامه احمدي نژاد در مورد رکسانا صابري مي نويسد: "اين در حالي است که آقاي رئيس جمهور مهرورز بعد از ماه ها حبس رکسانا صابري به دليل فشارها (يا بده بستان هاي) بين المللي به فکر افتادند اين موضوع را پيگيري کنند. چه خوب! ولي يادمان نمي رود که موسم انتخابات است و خوش رقصي هايي اينچنين شايد از شدت خشم فعالين حقوق بشر بکاهد. اما کجاست عدالت ورزي مدعاي آقايان که ببينند دانشجويان دربند به چه جرمي روزهايشان را با مرور ديوارهاي انفرادي به شب مي رسانند؟ فعالين و گزارشگران حقوق بشر کجايند که چنين ظلم و اجحافي در حق اين دانشجويان شايسته ثبت در تاريخ است".
اين بيانيه ادامه مي دهد: "اسماعيل سلمانپور، يکي از بازداشت شدگان را ديده اند که با سر تراشيده و بدني نحيف و هوشياري اندک در درمانگاه اوين بستري است. آيا نبايد نگران شکنجه آنان باشيم؟ چه اعتراف و توبه نامه اي از آنان مي خواهند که چنين مقاومت کرده اند و جسم شان چنين نزار شده؟ مي خواهيد بگويند که با اعتراض به تجاوز و تعرض به دختران دانشجو و يا سوال از رئيس جمهور مي خواسته اند انقلاب مخملين کنند؟ مي خواهيد بگويند اشتباه کرديم، دولت نهم تماماً مهرورز، عدالت پيشه و صادق است؟...تا کي قرار است تاوان سوء مديريت ها، جنگ طلبي ها و دشمن تراشي حاکمان را دانشجويان منتقد و معترض بپردازند؟ تا کي قرار است با سناريوچيني هاي مضحک، فرزندان اين ملت را به تاريکي سرد سلول هاي انفرادي بسپاريد و خيال باطل کنيد که فتنه اي خاموش کرده ايد حال آنکه پرونده سازي هايتان را خود گوييد و خلق بدانها مي خندد. چيزي که در اين بين فسرده مي شود تن عزيزاني است که عرياني پادشاه را به سخره فرياد زده اند. هوشياران مي دانند که ظلم مجال دوام نخواهد يافت و اين سنت بر جريده تاريخ ثبت است....بارها گفته ايم و شما اگر فراست مي داشتيد تا حال دانسته بوديد که سرکوب و حذف دانشجويان منتقد، بستر اعتراض را گسترده تر و نهال ظلم ستيزي را پربارتر مي کند. اگر سرکوب و فشار نتيجه مطلوب تاريک انديشان را به دنبال داشت در طول 4 سال سردمداري دولت نهم که از ابتدا کمر به قتل دانشگاه بسته بود مي بايست خمودگي و رخوت بر دانشجويان منتقد مستولي مي شد، حال آنکه هر روز جوانه اي نو بر درخت آزادي خواهي اين سرزمين بارور مي رويد و خار چشم مستبدين مي شود."
در خاتمه اين بيانيه تاکيد شده است: "شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت اين بار هم به مسئوليني که امروز بر سرير قدرتند هشدار مي دهد که جان آزاديخواهان فسردن و تاوان آزادي خواهي ستادن و مکر پيشه کردن هايتان پاسخي درخور به دنبال خواهد داشت و ما مجالي بيش از اين در بند بودن دوستانمان، خصوصا عباس حکيم زاده عضو شوراي مرکزي دفتر تحکيم وحدت را تحمل نخواهيم کرد. اعتراف گيري هاي احتمالي تان سرکنگبيني است که صفرا خواهد فزود و شعله در بر دامن دانشگاه خواهد افکند".
مادرعباس حکيم زاده دبيردفترسياسي تشکل سياسي دفتر تحکيم وحدت در گفت وگو با روز گفت که شنيده است مقامات فرزندش را به همراه ديگر دانشجويان زنداني براي اعترافات تلويزيوني آماده مي کنند و اين موضوع به شدت موجب نگراني خانواده وي شده است.
خانم حکيم زاده درحالي که به دليل بي خبري از فرزندش بي تاب بود گفت: "از پنجم اسفندماه که وي بازداشت شده هيچ تماسي با خانواده خود نداشته است." وي تصريح کرد که عليرغم تماس هاي مکرر وي واعضاي خانواده از جمله خواهرهاي وي مقامات دادگاه انقلاب تاکيد مي کنند که هنوز تحقيقات از وي به اتمام نرسيده و تماس با وي مقدور نيست." مادر اين زنداني سياسي افزود: "اوائل دستگيري پسرم به ما اعلام کردند که مصاحبه با راديوهاي بيگانه و اقدام عليه امنيت ملي جرم اوست. اما توضيحات ديگري نداده اند. برخوردهاي خيلي بدي با ما مي کنند. هر وقت زنگ مي زنيم پاسخ نمي دهند. قاضي دادگاهش ظاهرا فردي به نام حيدري فرد است که هر چقدر تماس مي گيريم عملا دست به دست مي کنند و جواب نمي دهند. چند روز پيش به ما گفتند که پرونده پسرتان را بررسي کرده ايم و خيلي حاد است و نمي توانيم اجازه ملاقات بدهيم."
او تاکيد کرد: "پسرم همواره دانشگاه بود و کار مي کرد وبرخي روزهاي آنچنان مشغول کار بود که شبها در محل کارش مي خوابيد. شما مي دانيد وقتي پدر و مادر دو ماه از بچه شان دوماه بي خبر باشند حالشان چيست؟ ما درخواست کرديم که با مامور دو کلمه با ما صحبت کند وبگويد حالش خوب است. اما قبول نمي کنند."
مادر دبيردفترسياسي تشکل سياسي دفتر تحکيم وحدت ادامه داد: "شنيده ام سلمان پور را به بهداري بردند. خون بالا مي آورده. آنقدر حالش بد بوده که چيزي حاليش نمي شده است. شنيده ايم بچه هامان انفلونزاي مرغي گرفته اند و از آنها مراقبت نمي شود. من خودم زمين گير شده ام. نمي دانم بايد ديگر چه کرد. درخواستمان از مسوولين اين است که بگويند اتهام پسرم چيست؟ ديگر اينکه بگذارند پسرم يک دقيقه با ما تماس بگيرد."
مادر عباس حکيم زاده گفت: "پرونده پسرم در دادگاه انقلاب است. قبلا قاضي پرونده آقاي حداد بود. اما الان آقاي حيدري فر است. وقتي بچه هاي ديگر زنگ مي زنند از حال عباس مي پرسم. اما آنها مي گويند که در زندان انفرادي هستند و خبري از حال عباس ندارند. با توجه به اينکه ما در مشهد هستيم اين مشکل هم بيشتر است. اگر چه من هشت روز اول به تهران رفتم و اول صبح مي رفتم دادگاه. اما آنها جواب نمي دادند. مي گفتند بازداشت موقت است و وقتي بتواند تماس بگيرد ما خودمان با شما تماس مي گيريم. نامه اي را براي آيت الله شاهرودي و رييس جمهوري تهيه کرده ايم تا در خصوص وضعيت فرزندم پيگيري کنند."