آرش صبحی
با اینکه کمتر رغبتی برای بازکردن پنجره بی بی سی فارسی در دنیای مجازی داشته و دارم، ولی گاها از روی اجبار و حس کنجکاوی، که بخشی جدائی ناپذیر از کنشگری سیاسی و پیگیری آنچه که بر وطن میرود، محسوب میشود، هر از گاهی روی شاسی های کیبورد کلیک میکنم تا نگاهی داشته باشم به آنچه که برصفحه بی بی سی فارسی انتشار می یابد.
حسب همین عادت، امروز شنبه 2خرداد 88 در گشت و گذار دنیای مجازی و سر به هر سوراخی زدن، سری هم به این سایت زدم تا مروری تطبیقی داشته باشم میان آنچه که اینجا نوشته شده، با آنچه که در صفحات وپنجره های دیگر دیده یا شنیده میشود. بمجرد بازکردن این پنجره، خبری توجهم را بخود جلب نمود که اگر دائی جان ... بودند و میتوانستند فریادی بزنند، حتما چنین میکردند!
سایت بی بی سی بنقل از سید محمد خاتمی نوشته بود: 22 خرداد 88 تبلور و نماد عینی دیگری از دوم خرداد 76 خواهد شد (نقل بمضمون) که موجب گردید محمد خاتمی و دارودسته اصلاح چیان بقدرت برسند و آن کنند که دیدیم و همانست که بر حافظه وعمق وجودمان نقش بسته، و فکر نمیکنم که آن پیمان شکنی و فریبکاری بزرگ تا ابدالدهر از اذهان مردم و صفحات تاریخ این سرزمین قابل زدودن باشد!
اینکه سردبیربی بی سی فارسی اینترنتی با درج این خبر و برجسته کردن و مقایسه کاملا مع الفارق آن چه هدفی را مد نظرداشته، شاید برای بسیاری همچون نگارنده چندان قابل هضم نباشد، ولی طرح اینگونه مسائل آنهم در این برهه از زمان که تنشهای موجود بین نامزدها و چالشهای پیش روی حکومت در دوعرصه داخل و خارج ذهن هر ایرانی کنجکاوی را به تکاپو واداشته است، این ضرب المثل بمیان میاید که : ... چه ربطی دارد با شقیقه؟!
اگر آقای محمد خاتمی چنین اظهارنظر و مقایسه ای را ارائه میکند، باید به او حق داد، چرا که تمامی آقایان بر خلاف همه اختلافات درونی و بیرونی که باهم دارند، دریکجا، با یک نگرانی مشترک و بشدت هراس انگیز مواجهند و آن چیزی نیست بجز حفظ و ماندگاری نظام. باید به او و دیگر همراهان ایشان، چه در اردوگاه اصلاح طلب، و چه در سنگراصولگرایان حق داد که چنین بیاندیشند و آنرا نیز با روشهای منحصربفرد خودشان عیان و بیان نمایند، آنهم در بی بی سی!! هم ایشان و هم دوستان رنگارنگ و نان بنرخ روزبخورشان در ستادهای کروبی و موسوی، شب و روز با التماس و دعا و هر فریب و نیرنگی برآن هستند که با تمسک بهر وسیله ممکن شرایطی را فراهم بیاورند تا حداقل نیمی از آن اکثریت خاموش که عمدتا از فریب وسرخوردگان دوم خرداد 76بحساب مییآیند و سالهاست که از حکومت اسلامی روی برتافته، و هیچ اعتماد و اعتقادی به انتخابات و رای گیری و صیانت از آراء مردم ندارند، بار دیگر ملعبه دست آقای خاتمی و که و که قرار گرفته و با نادیده گرفتن همه تیره روزیها و بدبختی های ناشی از ادامه حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، در روز22 خرداد 88به پای صندوقهای رای بیایند تا بزعم آقای خاتمی حماسه ای پرشورتر از دوم خرداد76 را رقم بزنند!!
بنظرمیرسد که گویا آقای خاتمی و سردبیر بخش فارسی بی بی سی از یاد برده اند که این پرسش را با خود درمیان بگذارند که چرا باید مردم بیایند؟ چه لزومی بچشم میخورد که ملتی تا مغز استخوان گرفتار در انواع ناهنجاریهای (اقتصادی – فرهنگی – سیاسی – اجتماعی) و... باید بیایند و شناسنامه خود را لکه دار نمایند، تا باردیگر یک تدارکاتچی یا فرمانبردار و مطیع محض دیگر را برای اجرای فرامین ولایت مطلقه فقیه و تداوم سیه روزیهای بیشتر و دامنه دارتر مثلا انتخاب نمایند!؟ مگر حماسه دوم خرداد 76 با کارگزاران ریز و درشتش، منجمله با حضور شخص شخیص خاتمی در راس قوه مجریه و با در اختیار داشتن اکثریت قاطع قوه مقننه چه تاجی بر سر این ملت زدند که بار دیگر حماسه مضحکه آمیز دیگری خلق نمایند؟
تردیدی وجود ندارد که اگر دائی جان ناپلئون بود و ناظر بر این بی پروائی های سیاسی بود، بطور قطع فریاد برمیآورد که آقای خاتمی اگر از خدا شرم نمکینید، از این ملت خسته و گرسنه و در شرف نابودی کامل خجالت بکشید.
2خرداد88
با اینکه کمتر رغبتی برای بازکردن پنجره بی بی سی فارسی در دنیای مجازی داشته و دارم، ولی گاها از روی اجبار و حس کنجکاوی، که بخشی جدائی ناپذیر از کنشگری سیاسی و پیگیری آنچه که بر وطن میرود، محسوب میشود، هر از گاهی روی شاسی های کیبورد کلیک میکنم تا نگاهی داشته باشم به آنچه که برصفحه بی بی سی فارسی انتشار می یابد.
حسب همین عادت، امروز شنبه 2خرداد 88 در گشت و گذار دنیای مجازی و سر به هر سوراخی زدن، سری هم به این سایت زدم تا مروری تطبیقی داشته باشم میان آنچه که اینجا نوشته شده، با آنچه که در صفحات وپنجره های دیگر دیده یا شنیده میشود. بمجرد بازکردن این پنجره، خبری توجهم را بخود جلب نمود که اگر دائی جان ... بودند و میتوانستند فریادی بزنند، حتما چنین میکردند!
سایت بی بی سی بنقل از سید محمد خاتمی نوشته بود: 22 خرداد 88 تبلور و نماد عینی دیگری از دوم خرداد 76 خواهد شد (نقل بمضمون) که موجب گردید محمد خاتمی و دارودسته اصلاح چیان بقدرت برسند و آن کنند که دیدیم و همانست که بر حافظه وعمق وجودمان نقش بسته، و فکر نمیکنم که آن پیمان شکنی و فریبکاری بزرگ تا ابدالدهر از اذهان مردم و صفحات تاریخ این سرزمین قابل زدودن باشد!
اینکه سردبیربی بی سی فارسی اینترنتی با درج این خبر و برجسته کردن و مقایسه کاملا مع الفارق آن چه هدفی را مد نظرداشته، شاید برای بسیاری همچون نگارنده چندان قابل هضم نباشد، ولی طرح اینگونه مسائل آنهم در این برهه از زمان که تنشهای موجود بین نامزدها و چالشهای پیش روی حکومت در دوعرصه داخل و خارج ذهن هر ایرانی کنجکاوی را به تکاپو واداشته است، این ضرب المثل بمیان میاید که : ... چه ربطی دارد با شقیقه؟!
اگر آقای محمد خاتمی چنین اظهارنظر و مقایسه ای را ارائه میکند، باید به او حق داد، چرا که تمامی آقایان بر خلاف همه اختلافات درونی و بیرونی که باهم دارند، دریکجا، با یک نگرانی مشترک و بشدت هراس انگیز مواجهند و آن چیزی نیست بجز حفظ و ماندگاری نظام. باید به او و دیگر همراهان ایشان، چه در اردوگاه اصلاح طلب، و چه در سنگراصولگرایان حق داد که چنین بیاندیشند و آنرا نیز با روشهای منحصربفرد خودشان عیان و بیان نمایند، آنهم در بی بی سی!! هم ایشان و هم دوستان رنگارنگ و نان بنرخ روزبخورشان در ستادهای کروبی و موسوی، شب و روز با التماس و دعا و هر فریب و نیرنگی برآن هستند که با تمسک بهر وسیله ممکن شرایطی را فراهم بیاورند تا حداقل نیمی از آن اکثریت خاموش که عمدتا از فریب وسرخوردگان دوم خرداد 76بحساب مییآیند و سالهاست که از حکومت اسلامی روی برتافته، و هیچ اعتماد و اعتقادی به انتخابات و رای گیری و صیانت از آراء مردم ندارند، بار دیگر ملعبه دست آقای خاتمی و که و که قرار گرفته و با نادیده گرفتن همه تیره روزیها و بدبختی های ناشی از ادامه حاکمیت ولایت مطلقه فقیه، در روز22 خرداد 88به پای صندوقهای رای بیایند تا بزعم آقای خاتمی حماسه ای پرشورتر از دوم خرداد76 را رقم بزنند!!
بنظرمیرسد که گویا آقای خاتمی و سردبیر بخش فارسی بی بی سی از یاد برده اند که این پرسش را با خود درمیان بگذارند که چرا باید مردم بیایند؟ چه لزومی بچشم میخورد که ملتی تا مغز استخوان گرفتار در انواع ناهنجاریهای (اقتصادی – فرهنگی – سیاسی – اجتماعی) و... باید بیایند و شناسنامه خود را لکه دار نمایند، تا باردیگر یک تدارکاتچی یا فرمانبردار و مطیع محض دیگر را برای اجرای فرامین ولایت مطلقه فقیه و تداوم سیه روزیهای بیشتر و دامنه دارتر مثلا انتخاب نمایند!؟ مگر حماسه دوم خرداد 76 با کارگزاران ریز و درشتش، منجمله با حضور شخص شخیص خاتمی در راس قوه مجریه و با در اختیار داشتن اکثریت قاطع قوه مقننه چه تاجی بر سر این ملت زدند که بار دیگر حماسه مضحکه آمیز دیگری خلق نمایند؟
تردیدی وجود ندارد که اگر دائی جان ناپلئون بود و ناظر بر این بی پروائی های سیاسی بود، بطور قطع فریاد برمیآورد که آقای خاتمی اگر از خدا شرم نمکینید، از این ملت خسته و گرسنه و در شرف نابودی کامل خجالت بکشید.
2خرداد88
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر